کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنگرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنگرس
لغتنامه دهخدا
تنگرس . [ ت َ گ َ ] (اِ) گونه ای از اَرْجَنَگ ، و تنگرس نامی است که در کرج و دره ٔ زیارت به این درخت دهند و نامهای دیگر آن ، گیزی و شال چس است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). درختی از تیره ٔ عنابها که خواص عمومی و دارویی تیره ٔ خود را دارد و چهار گونه ا...
-
جستوجو در متن
-
سیاه اربه
لغتنامه دهخدا
سیاه اربه . [ اِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) نوعی از درخت تنگرس که در دیناچال ، نور، کتول ، درفک و رامسر دیده میشود. آنرا در رامسر سیاه اربه میخوانند. (جنگل شناسی ج 2 ص 261).
-
قره زله
لغتنامه دهخدا
قره زله .[ ق َ رَ زَ ل َ / ل ِ ] (از ترکی ، اِ مرکب ) قره میخ . گونه ای است از درخت تنگرس که در هرزویل آن را قره زله خوانند. (جنگل شناسی ج 1 ص 261). رجوع به قره میخ شود.
-
ارجنک
لغتنامه دهخدا
ارجنک . [ اَ ج َ ن َ ] (اِ) نامی است که در ناحیه ٔ رازکان به «رامنوس پالازی » دهند و آنرا گونه هاست چون اشنگور و تنگرَس ، و سیاه توسه ، و سیاه اربه و کنار و سیاه تلو و عناب . ارژن . رجوع به ارژن و کلمات فوق شود.
-
گیزی
لغتنامه دهخدا
گیزی . (اِ) در گیلان نام تنگرس باشد و آن درختچه ای است که برگهای آن برای دام زهراست . میوه ٔ آن در پزشکی به عنوان مسهل به کار میرودو اگر آن را با آهک بیامیزند رنگ سبزی میدهد که در نقاشی مصرف میشود. این درختچه برای آرایش باغها خوب است . چوب آن سبک و ن...
-
قره میخ
لغتنامه دهخدا
قره میخ . [ ق َ رَ ] (اِ مرکب ) گونه ای است از درخت تنگرس که در جنگلهای شمال ایران میروید و در رامیان به نام قره میخ خوانده میشود. تنگرس درختچه ای است که برگهای آن برای دام زهر است . میوه ٔ آن در پزشکی به عنوان مسهل به کار میرود و اگر آن را با آهک بی...
-
شال چس
لغتنامه دهخدا
شال چس . [ چ ُ ] (اِ مرکب ) مخفف شغال چس . نام قسمی از تنگرس باشد که آن را در آمل بدین نام خوانند و آن نوعی از درخت بادام کوهی است که بنام ارژن نیز خوانده شود. (از جنگل شناسی ساعی ج 1 ص 261 و درختان جنگلی ایران ثابتی ص 174 و 192).
-
کلیکک
لغتنامه دهخدا
کلیکک . [ ک ُ ک َ / ک ُ] (اِ) نامی است که در کجور به اشنگور دهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از درختچه های جنگلی ایران و از گونه های تنگرس است که در مرز فوقانی جنگل می روید و آن را در درفک ، سیاه درخت و در کلاردشت ، خرزال و در پل زنگوله ، کلیکک و د...
-
ارژن
لغتنامه دهخدا
ارژن . [ اَ ژَ ] (اِ) ارزن . ارزه . ارجن . ارجَنک . ارجان . درختی است با چوبی سخت که از وی کمان سازند. نوعی بادام کوهی است . درختچه ای از نوع بادام وحشی در نقاط خشک کوهستانی حوالی طهران و فارس . بادِم . تنگرس . تنگس . بیو. بیف . بخورک . قسمی از درخت ...
-
بادام
لغتنامه دهخدا
بادام . (اِ) ترجمه ٔ گوز باشد. (آنندراج ). لَوز. (منتهی الارب ) (دهار). ابوالمثنی . نوع بادام «آمیگ دالوس » که میان بَرِ آنها خوراکی نیست ولی مغز هسته ٔ آنها که درشت میشود گاهی تلخ و در بعضی از جنس ها شیرین است . نوع خودروی آن را که هسته های کوچک دار...