کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنه ده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تنه واده
واژهنامه آزاد
تکیه بده
-
waist shot
نمای نیمتنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نمای متوسط تا نیمهمتوسط که از سر تا کمر فرد یا افراد را نشان میدهد
-
turnbuckle cast
گچ تنۀ اصلاحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ارتاپزشکی] نوعی گچ تنه که با فشار بر روی یک عضو باعث اصلاح آن شود
-
trisomic
سهفامتنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] موجودی دولاد حاوی یک فامتن اضافی، بهگونهایکه یکی از فامتنهای آن بهجای جفت بودن، سهتایی یا سهلنگه باشد
-
تنه و توشه
لغتنامه دهخدا
تنه و توشه . [ ت َ ن َ / ن ِ وُ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) مجموع پهناو درازا و سطبرای آدمی : او به تنه و توشه ٔ فلان است .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنه توشه شود.
-
مجسمه نیم تنه
دیکشنری فارسی به عربی
تمثال نصفي
-
نیم تنه یا ژیلت
دیکشنری فارسی به عربی
صدرية
-
ادم تنه لش
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة
-
تنه گُنده کردن
لهجه و گویش تهرانی
مفت خوری
-
تنه(و) توشه ،()دار
لهجه و گویش تهرانی
هیکل،هیکل دار،قوی
-
تنه و توش
فرهنگ گنجواژه
هیکل، توان.
-
تنه و توشه
فرهنگ گنجواژه
هیکل ،توان. تنه و توشهدار=قوی.
-
تن تنه (تنتنه)
واژهنامه آزاد
کرّ و فرّ بدنی. طمطراقی که حاصل از نمودهای ظاهری باشد.
-
حیوان افسانه ای با بالا تنه انسان وپایین تنه اسب
دیکشنری فارسی به عربی
قنطور
-
brainstem audiotory evoked potential, BAEP
پتانسیل برانگیختۀ شنوایی تنۀ مغز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بخشی از پتانسیل برانگیختۀ شنوایی ثبتشده که از تنۀ مغز ناشی میشود