کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنهایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنهایی
/tanhāy(')i/
معنی
۱. تنها بودن.
۲. بییار و همدم بودن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اعتزال، انزوا، انفراد، عزلت، گوشهنشینی
۲. خلوت
۳. تجرد
دیکشنری
isolation, loneliness, solitariness, solitude
-
جستوجوی دقیق
-
تنهایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اعتزال، انزوا، انفراد، عزلت، گوشهنشینی ۲. خلوت ۳. تجرد
-
تنهایی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - یگانه بودن ، تنها بودن . 2 - خلوت .
-
تنهایی
لغتنامه دهخدا
تنهایی . [ ت َ ] (حامص ) تنهائی . رجوع به تنهائی شود.
-
تنهایی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) tanhāy(')i ۱. تنها بودن.۲. بییار و همدم بودن.
-
تنهایی
دیکشنری فارسی به عربی
سرية
-
واژههای مشابه
-
loneliness
احساس تنهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساس ناخوشایند عاطفی یا شناختی ناشی از بیکسی
-
تنهایی بیک
لغتنامه دهخدا
تنهایی بیک . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) از ارسباران است . شخصی است گرم اختلاط و مجلس آرا و بی قید ولی با وجود گرمی و موافقی از مردم بهره مند نمی شود. شعر را ترکانه می گوید و این ابیات ... و فارسی از اوست :به جرم عشق اگر می کشندم عارم نیست کجا روم چه کنم غیر ...
-
emotional loneliness
احساس تنهایی هیجانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] احساس انزوا و افسردگی ناشی از عدم موفقیت در برقراری رابطهای صمیمی و پایدار با دیگران علیرغم تلاش برای آن
-
جستوجو در متن
-
انفراد
واژگان مترادف و متضاد
انحصار، تنهایی، تنهایی، فردی، ویژگی ≠ عموم
-
lonenesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی
-
yankeeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی
-
tinean
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی
-
havenful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی