کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنغش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنغش
لغتنامه دهخدا
تنغش . [ ت َ ن َغ ْ غ ُ ] (ع مص ) لرزیدن و جنبیدن مرغ و چهارپایه و جز آن به جای خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
متنغش
لغتنامه دهخدا
متنغش . [ م ُ ت َ ن َغ ْ غ ِ ] (ع ص ) چیزی لرزنده و جنبنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). متزلزل و جنبان . (ناظم الاطباء). رجوع به تنغش شود.
-
چهارپایه
لغتنامه دهخدا
چهارپایه . [ چ َ / چ ِ ی َ / ی ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) که دارای چهار پایه باشد. هر چیز که قوائم چهارگانه دارد. چون تخت یا میز و جز آن : این ز نصرت زده سه پایه ٔ بخت فلک آن را چهارپایه ٔ تخت . نظامی . || نوعی وسیله برای نشستن و آن معمولاً سطحی است از ...