کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنظیم گاه شیب دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
control conditions
شرایط تنظیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] شرایط و مقررات حاکم بر واپایش تردد وسایل نقلیه شامل نوع و فازبندی و زمانبندی چراغهای راهنمایی برای محدودۀ مشخصی از خیابان یا بزرگراه
-
shunting signal
علامت تنظیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] علامتی که صرفاً به تنظیم حرکات قطار اختصاص دارد
-
lanyard 3/ laniard 2
طناب تنظیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] طنابی کوتاه متشکل از چهار رشته به قطر 5 تا 11 سانتیمتر از کنف یا الیاف گیاهی که در هنگام طنابکاری برای تنظیم از آن استفاده میکنند
-
تنظیم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تراصف , صغ , عدل , نظم
-
تنظیم قرارداد
دیکشنری فارسی به عربی
تحريرالإتفاقية
-
تنظیم پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتعديل
-
service resevoir
مخزن تنظیم آب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] مخزنی در درون شبکۀ توزیع آب برای ذخیره یا تنظیم نوسانات آب متـ . مخزن تنظیم
-
altimeter-setting indicator
نشانگر تنظیم فرازیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فشارسنجی خشک و واسنجیده و دقیق که ارتفاع محلی را نسبت به سطح دریای آزاد نشان میدهد
-
preset-gain control
میزانۀ پیشتنظیم بهره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] نوعی میزانۀ بهره در سمعک که کاربر به آن دسترسی ندارد و شنواییشناس آن را تنظیم میکند
-
technical control room
واحد تنظیم فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پایگاهی که کلیۀ علائم صوتی و تصویری تولیدشده در منابع مختلف در آنجا تنظیم و توزیع و واپایش شود * در زبان فارسی برای این واحد تلویزیونی "واحد نودال" به کار رفته است.
-
adjustable resistor
مقاومت تنظیمپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جزئی از مدار که مقاومت آن بهطور مکانیکی قابل تغییر است
-
adjustable rocker arm
اسبک تنظیمپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] اسبکی با پیچ تنظیم که با باز و بسته کردن آن میتوان اندازۀ باز شدن سوپاپ را تنظیم کرد
-
geostrophic adjustment
تنظیم زمینگَرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] فرایندی که در آن یک شارش جوّی نامتوازن به تعادل زمینگَرد میرسد
-
menu planning
تنظیم صورتغذا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تهیۀ صورتغذاهای خاص برای مناسبتهای ویژه و همچنین کاربرد روزانه و عادی متـ . تنظیم منو
-
combustion control
تنظیمگر احتراق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] افزارهای که بهطور خودکار نسبت مناسب هوا و سوخت را برای احتراق کامل تنظیم میکند