کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنصیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنصیل
لغتنامه دهخدا
تنصیل . [ ت َ ] (ع مص ) برنشاندن تیغ و پیکان و سنان و بیرون کشیدن آن . (تاج المصادر بیهقی ). پیکان درنشاندن در تیر،و پیکان از تیر بیرون کشیدن ، از اضداد است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تنسیل
لغتنامه دهخدا
تنسیل . [ ت َ ](ع مص ) بیوکندن (بیفکندن ) حیوان موی و پر و پشم . (تاج المصادر بیهقی ). پروی (؟) بیفکندن حیوان . (زوزنی ). پر و پشم و موی بیفکندن حیوان . (آنندراج ). تولَک کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به نسل شود.
-
جستوجو در متن
-
برنشاندن
لغتنامه دهخدا
برنشاندن . [ ب َ ن ِ دَ ] (مص مرکب ) (از: پیشوند بر+ مصدر نشاندن ) متعدی برنشستن . سوار کردن . ارکاب .- سپاه (سپه ، لشکر) برنشاندن ؛ مجهز کردن آن . آماده کردن آن برای رفتن : چو گفتار بشنید و نامه بخواندسپاه پراکنده را برنشاند. فردوسی .چو نامه بخوانی...