کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنسیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنسیة
لغتنامه دهخدا
تنسیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) فراموش کردن . (تاج المصادر بیهقی ). فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن و سبب فراموش کردن شدن . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
تنثیط
لغتنامه دهخدا
تنثیط. [ ت َ ] (ع مص ) آرام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به نشاط آوردن و شادمانی نمودن . (غیاث اللغات ).
-
جستوجو در متن
-
اروند
لغتنامه دهخدا
اروند. [ اَ وَ ] (اِخ ) کوهی است . (مهذب الاسماء). کوهی است بدر همدان . (فرهنگ اسدی ). کوه الوند . (سروری ) (غیاث اللغات ). نام کوهی است بسیار سبز و خرم و شهر همدان در پایه ٔ آن کوهست و مردم همدان در احادیث و نظم و نثر خود از آن بسیار یاد کنند و وی ر...
-
راندن
لغتنامه دهخدا
راندن . [ دَ ] (مص ) دور کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ مؤلف ). طرد کردن . دور داشتن از نزد خود. رد کردن . بدر کردن . بیرون کردن و خارج کردن . (ناظم الاطباء). اخراج کردن . دور کردن کسی را از جایی . (...