کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنزل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنزل
/tanazzol/
معنی
نزول کردن؛ فرود آمدن؛ پایین آمدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تخفیف، کاهش
۲. نزول ≠ ترقی، صعود
۳. فرود آمدن، پایینآمدن، نزول کردن ≠ صعود کردن، ترقی کردن
۴. کاهش یافتن، کم شدن
برابر فارسی
پسرفت، پایی نآمدن
فعل
بن گذشته: تنزل داد
بن حال: تنزل ده
دیکشنری
comedown, degeneracy, degeneration, fall, sag
-
جستوجوی دقیق
-
تنزل
واژگان مترادف و متضاد
۱. تخفیف، کاهش ۲. نزول ≠ ترقی، صعود ۳. فرود آمدن، پایینآمدن، نزول کردن ≠ صعود کردن، ترقی کردن ۴. کاهش یافتن، کم شدن
-
تنزل
فرهنگ واژههای سره
پسرفت، پایی نآمدن
-
تنزل
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ زُّ) [ ع . ] (مص ل .) نزول کردن ، پایین آمدن .
-
تنزل
لغتنامه دهخدا
تنزل . [ ت َ ن َزْ زُ ] (ع مص ) فروآمدن . (زوزنی ). فرودآمدن . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). فرودآمدن به درنگ . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). به درنگ و مهلت فرودآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). به آ...
-
تنزل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tanazzol نزول کردن؛ فرود آمدن؛ پایین آمدن.
-
تنزل
دیکشنری فارسی به عربی
انحطاط , اهدا , کآبة
-
واژههای مشابه
-
تُنَزَّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
که نازل شود
-
تُنَزِّلَ
فرهنگ واژگان قرآن
که نازل کنی - تا نازل کنی
-
تَنَزَّلُ
فرهنگ واژگان قرآن
نازل مي شود
-
تنزل یافتن
واژگان مترادف و متضاد
کاهشیافتن، کم شدن ≠ افزایش یافتن
-
تنزل دادن
فرهنگ واژههای سره
فروکاستن
-
تنزل دادن
لغتنامه دهخدا
تنزل دادن . [ ت َ ن َزْ زُ دَ ] (مص مرکب ) پایین آوردن . فرودی دادن . رجوع به تنزل و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تنزل ساختن
لغتنامه دهخدا
تنزل ساختن . [ ت َ ن َزْ زُ ت َ ] (مص مرکب ) دربیت زیر بمعنی جایگاه و محل فرود ساختن آمده است :ای ساخته بر دامن ادبار تنزل غماز چو ببغایی و پرگوی چو بلبل .منجیک .
-
تنزل کردن
لغتنامه دهخدا
تنزل کردن . [ ت َ ن َزْ زُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پس رفتن . واپس رفتن . مقابل ترقی کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنزل و دیگر ترکیبهای آن شود.