کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تند و تیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تند و تیز
دیکشنری
acrid, biting, drastic, extreme, intense, sharp, keen, keenly, rabid, racy, trenchant, bitter, peppery
-
جستوجوی دقیق
-
تند و تیز
لغتنامه دهخدا
تند و تیز. [ ت ُ دُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) تندتیز. (ناظم الاطباء). پرشتاب . سریع و پرحدت : که تند و تیز به دل بردن من آمده ای شتاب چیست به آتش گرفتن آمده ای . ابراهیم ادهم (ازآنندراج ) (بهار عجم ).رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تند و تیز
دیکشنری فارسی به عربی
مادة مقلصة , متحمس
-
تند و تیز
فرهنگ گنجواژه
سوزنده ، تند، سریع.
-
تند و تیز
فرهنگ گنجواژه
شدید، حاد. تند و تیزی= شدت.
-
واژههای مشابه
-
acute triangle, acute-angle triangle
مثلث تُند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مثلثی که هر سه زاویۀ آن تند باشد
-
strong breeze
نسیم تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی با سرعت 22 تا 27 گره در مقیاس باد بوفورت متـ . عدد بوفورت 6 Beaufort number 6
-
تند رفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اغراق کردن، مبالغه کردن ۲. زود قضاوت کردن ۳. نااندیشیده سخن گفتن
-
acute angle
زاویۀ تُند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زاویۀ کمتر از 90 درجه
-
fast fission, fast neutron fission
شکافت تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واکنشی شکافتی که براثر بمباران هسته با نوترونهای تندی که انرژی بیش از 1MeV دارند، رخ میدهد
-
پیچ تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← پیچ بتا
-
تند نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
اختزال
-
تند مزاج
دیکشنری فارسی به عربی
حار , عصبي , مشاکس
-
تند وتلخ
دیکشنری فارسی به عربی
محزن
-
تند زیاد
دیکشنری فارسی به عربی
مستوي عالي