کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تند وناشمرده سخن گفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تند وناشمرده سخن گفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ثرثرة
-
واژههای مشابه
-
acute triangle, acute-angle triangle
مثلث تُند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] مثلثی که هر سه زاویۀ آن تند باشد
-
strong breeze
نسیم تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] بادی با سرعت 22 تا 27 گره در مقیاس باد بوفورت متـ . عدد بوفورت 6 Beaufort number 6
-
acute angle
زاویۀ تُند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] زاویۀ کمتر از 90 درجه
-
fast fission, fast neutron fission
شکافت تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] واکنشی شکافتی که براثر بمباران هسته با نوترونهای تندی که انرژی بیش از 1MeV دارند، رخ میدهد
-
پیچ تند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← پیچ بتا
-
باد تند
لغتنامه دهخدا
باد تند. [ دِ ت ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی طوفان و تندباد و گردباد. (آنندراج ). ریح .دعبیة. زِهْلِق . عَصوف . ریح لِباع . (منتهی الارب ).
-
تند رفتن
لغتنامه دهخدا
تند رفتن . [ ت ُ رَ ت َ ] (مص مرکب ) به شتاب و سرعت حرکت کردن . ضد کند رفتن . چست و چالاک راه رفتن . (ناظم الاطباء). || در تداول امروز، از حد خود تجاوز کردن و بیش از اندازه اظهار وجود کردن . رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تند کردن
لغتنامه دهخدا
تند کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) برآغالانیدن کسی : آغالش ؛ تند کردن دو تن بر یکدیگر. (فرهنگ اسدی از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || سریع کردن در رفتارو حرکت . || زبان گز کردن غذا با افزودن ادویه و جز آن . رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تند گشتن
لغتنامه دهخدا
تند گشتن . [ ت ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) بخشم آمدن . غضب کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : ز کین تند گشت و برآمد ز جای ببالای جنگی درآورد پای . فردوسی (از لغت فرس اسدی ).حقیقت ندانم چه گویی همی در این تند گشتن چه جویی همی .شمسی (یوسف و زلیخا).
-
تند نویسی
دیکشنری فارسی به عربی
اختزال
-
تند مزاج
دیکشنری فارسی به عربی
حار , عصبي , مشاکس
-
تند وتلخ
دیکشنری فارسی به عربی
محزن
-
تند زیاد
دیکشنری فارسی به عربی
مستوي عالي