کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تندی کردن
مترادف و متضاد
۱. عصبانیشدن، خشمگین شدن
۲. خشونت به خرج دادن، پرخاش کردن، پرخاشگری کردن
دیکشنری
pout
-
جستوجوی دقیق
-
تندی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. عصبانیشدن، خشمگین شدن ۲. خشونت به خرج دادن، پرخاش کردن، پرخاشگری کردن
-
تندی کردن
لغتنامه دهخدا
تندی کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عتاب کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). سرکشی . درشتی کردن . خشمگین شدن . غضب کردن . خشونت کردن در رفتار و گفتار : بدو گفت مادر، که تندی مکن بر اندازه باید که رانی سخُن . فردوسی .بدو گفت بشتاب و برکش سپاه نگه کن ک...
-
واژههای مشابه
-
همتُندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← خط همتُندی
-
isotach, isovel, isokinetic
خط همتُندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] خطی بر روی یک سطح معین که نقاط دارای سرعت یکسان را به هم وصل میکند متـ . همتُندی
-
تندی و سرکشی
فرهنگ گنجواژه
تعدی و گردنکشی.
-
تندی و غَضَب
فرهنگ گنجواژه
خشونت.
-
خشم و تندی
فرهنگ گنجواژه
تندی.
-
جستوجو در متن
-
اُشتُلم کردن
لهجه و گویش تهرانی
تندی کردن
-
تشر زدن
واژگان مترادف و متضاد
تندی کردن، تغیرنمودن، تهدید کردن، عتاب کردن، پرخاش کردن
-
سودا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. معامله کردن، خریدوفروش کردن، دادوستد کردن، دادنو گرفتن ۲. تندی کردن ۳. خشمگین شدن
-
تندیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] tondidan تندی کردن؛ خشم کردن؛ درشتی کردن: ◻︎ فقیه از بهر نان بر در دعاخوان / تو میتندی که نانم نیست بر خوان (سعدی۲: ۱۱۱۹).
-
تشدد
واژگان مترادف و متضاد
۱. تندی، حدت، خشونت، درشتی، سختگیری، سختی، شدت ۲. تندی کردن، خشونت بهخرج دادن، درشتی کردن ≠ مدارا، نرمش، ملاطفت، تساهل، مدارا کردن
-
tented
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندی، توجه کردن، خیمه زدن