کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندیسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تندیسه
معنی
(تَ) (اِمر.) نک تندیس .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
figurine, statuette
-
جستوجوی دقیق
-
تندیسه
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) نک تندیس .
-
تندیسه
لغتنامه دهخدا
تندیسه . [ ت َ س َ / س ِ] (اِ مرکب ) بمعنی تندیس است که تمثال و صورت و مانند و غیره باشد. (برهان ). پیکر و تصویر و تمثال . (ناظم الاطباء). صورت که پیکر نیز گویندش . (شرفنامه ٔ منیری ). بمعنی تندس است . (فرهنگ جهانگیری ) : بیاراست آن را به مه پیکران ب...
-
جستوجو در متن
-
تندسه
فرهنگ فارسی معین
(تَ س ِ) (اِ.) نک تندیسه .
-
تندیس
واژگان مترادف و متضاد
پیکر، پیکره، تصویر، تندیسه، قالب، کالبد، مجسمه، نگار ≠ تابلونقاشی
-
تندیه
لغتنامه دهخدا
تندیه . [ ت َ ی َ / ی ِ ] (اِ) شکل و صورت انسانی . (ناظم الاطباء). و رجوع به تندسه و تندیسه و تندیس و تندس شود.
-
تندسه
لغتنامه دهخدا
تندسه . [ ت َ دَ / دِ س َ / س ِ ] (اِ مرکب ) بمعنی تندس است (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) که تمثال باشد و بکسر ثالث مخفف تندیسه است که آن هم بمعنی شبیه و نظیر و تمثال باشد. (برهان ). تمثال و پیکر و تصویر و تندس . چیزی که به تن ماند و شبیه و مانند تن باش...
-
تصویرات
لغتنامه دهخدا
تصویرات . [ ت َص ْ ] (ع ، اِ) در فارسی امروزین تصویرها. صورتها. شکلها. بت ها و تندیسه ها.(از ناظم الاطباء). و رجوع به تصاویر و تصویر شود.
-
تندس
لغتنامه دهخدا
تندس . [ ت َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بمعنی تن مانند است ، چه دس بمعنی شبیه و نظیر و مانند باشد... و بکسر ثالث مخفف تندیس است که آن هم تن مانند باشد، چه دیس بمعنی شبیه و نظیر و مانند بود. (برهان ). تمثال باشد و معنی ترکیبی آن تن مانند است . (فرهنگ جهانگی...
-
پاک
لغتنامه دهخدا
پاک . (اِخ ) جزیره ای از جزایر پلی نِزی که از شرقی ترین اراضی اقیانوسیه است . این جزیره به مساحت 118 هزارگز مربع و دارای 250 تن سکنه است و چون در روز عید پاک سال 1722م .1134/ هَ.ق . کشف شده است بدو نام پاک داده اند. کاشف آن رُگ گ ِ وِن است و نام اصلی...
-
تندیس
لغتنامه دهخدا
تندیس . [ ت َ ] (اِ مرکب ) بمعنی تن مانند است ، چه دیس بمعنی مانند باشد و بمعنی صورت و تمثال و پیکر و کالبد و قالب و جثه نیز آمده است اعم از انسان و حیوانات دیگر. (برهان ) (از ناظم الاطباء). بمعنی تندس . (فرهنگ جهانگیری ) (از آنندراج ).از: تن + دیس ،...
-
مجسمه
لغتنامه دهخدا
مجسمه . [ م ُ ج َس ْ س َ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) به معنی بت . (آنندراج ). مأخوذ از تازی پیکر و پیکر بیروح . (ناظم الاطباء). بت . صنم . وثن . فغواره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || لعبتی که از سنگ و آهن و دیگر فلزات سازند و مجسمه ٔ نیم تنه یعنی لعب...
-
تمثال
لغتنامه دهخدا
تمثال .[ ت ِ ] (ع اِ) صورت نگاشته . (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). تندیسه . (مهذب الاسماء) (السامی فی الاسامی ). پیکر نگاشته . (منتهی الارب ) (آنندراج ). صورت و پیکر. (غیاث اللغات ). صورت و پیکر نگاشته . صورت و شکل و پیکر و تندس و تندسه و...
-
پیکر
لغتنامه دهخدا
پیکر. [ پ َ / پ ِ ک َ ] (اِ) مقابل بوم . مقابل زمینه . نقش پارچه . گل : بیارید پرمایه دیبای روم که پیکر بریشم بود زرش بوم . فردوسی .غلامان رومی بدیبای روم همه پیکر از گوهر و زرّ بوم . فردوسی .بیاراست آنرا. [درفش کاویان ] بدیبای روم ز گوهر بروپیکر و ز...