کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تندم
/tanaddom/
معنی
۱. نادم شدن؛ پشیمان شدن.
۲. توبه و پشیمانی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تندم
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ دُّ) [ ع . ] (مص ل .) پشیمان شدن ، پشیمانی خوردن .
-
تندم
لغتنامه دهخدا
تندم . [ ت َ ن َدْ دُ ] (ع مص ) پشیمان بودن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). پشیمانی نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). پشیمان شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : هارون پوشیده کسان گماشته بود تا هر کس زیر دار جعفر گشت...
-
تندم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanaddom ۱. نادم شدن؛ پشیمان شدن.۲. توبه و پشیمانی.
-
جستوجو در متن
-
متندم
لغتنامه دهخدا
متندم . [ م ُ ت َ ن َدْ دِ ] (ع ص ) پشیمان . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پشیمان و نادم و متأسف . (ناظم الاطباء). نادم . پشیمان . ندمان . ندیم ؛ فکانی سبابةالمتندم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تندم شود.
-
تفکن
لغتنامه دهخدا
تفکن . [ ت َ ف َک ْ ک ُ ] (ع مص ) به شگفت آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعجب . (اقرب الموارد). || اندیشیدن و پشیمان شدن و دریغ خوردن و اندوهگین شدن بر گذشته ، به گمان حصول آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب المو...
-
تفکه
لغتنامه دهخدا
تفکه . [ ت َ ف َک ْ ک ُ ] (ع مص ) شگفتی نمودن . (از تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از آنندراج ). به شگفت آمدن از چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تعجب . (از اقرب الموارد). || پشیمان بودن . (تاج المصادر بیهقی ). ...
-
پشیمان
لغتنامه دهخدا
پشیمان . [ پ َ ] (ص ) در پهلوی پشامان خوانده شده شاید از «پس »که سین به شین مبدل شده و از مان (منش ) ترکیب یافته باشد. (فرهنگ ایران باستان ص 73). نادم . مُتَنَدِّم .ندمان . ندیم . سادم . سدمان . منیب . تائب : رو بخور و هم بده که گشت پشیمان هرکه نداد ...
-
پشیمان شدن
لغتنامه دهخدا
پشیمان شدن . [ پ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نَدَم . تندم . ندامت . ندمان . نادم شدن . ندامت حاصل کردن . سَدَم . (تاج المصادر بیهقی ) : اگر پند من یک به یک نشنوی بفرجام کارت پشیمان شوی . فردوسی .پشیمان شد از کشتن موبدان ز درگاه کم گشتن بخردان . فردوسی .گر ...
-
پشیمانی
لغتنامه دهخدا
پشیمانی . [ پ َ ] (حامص ) حالت وچگونگی پشیمان . ندامت . ندَم . تندم . حسرت بر فعلی یاترکی رفته . سَدَم . تأسف . اَسف . دریغ. ارمان . (برهان قاطع). ید. ندمان . کیفر. (لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ) (تفلیسی ) (برهان قاطع). تفکه . لهف . حسر : نخواستم ز تمنا...