کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندروی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تندروی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تشدَّدَ تشَدُّدا ، تَطَرَّفَ تَطَرُّفا
-
جستوجو در متن
-
تشدَّدَ تشَدُّدا
دیکشنری عربی به فارسی
افراطيگري , تندروي کردن
-
مبالغه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زیادهروی کردن، تندروی کردن، افراط کردن، اغراق کردن ۲. کوشش بسیار کردن، جهد بسیار کردن ≠ تفریط کردن
-
تَطَرَّفَ تَطَرُّفا
دیکشنری عربی به فارسی
افراطي گري , تندروي کردن
-
شلتاق کردن
لهجه و گویش تهرانی
تندروی، هوچیگری، افسار گسیختگی
-
چپروی کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تندروی کردن ۲. افراطی بودن ۳. خلافورزیدن ۴. مخالفت کردن
-
چپ زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. چپ کردن، تغییر مسیر دادن، انحرافی رفتن، منحرف شدن(از راه) ۲. تندروی کردن، افراطی بودن
-
چپ زدن
فرهنگ فارسی معین
(چَ. زَ دَ) (مص ل .) 1 - از راه دیگر رفتن ، راه را کج کردن . 2 - تندروی در عقاید سیاسی .
-
تندخو
لغتنامه دهخدا
تندخو. [ ت ُ ] (ص مرکب ) تندخوی . آنکه به سهل چیز، ناخوش و بی دماغ شود. (بهار عجم ) (آنندراج ). تیزمزاج و سرکش . (ناظم الاطباء) : فلک تندخویست با هر کسی تو با او مکن تندخوئی بسی . فردوسی .با تو خو کردم و، خو باز همی باید کرداز تو ای تندخوی سنگدل تنگ ...