کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تندر
/tondar/
معنی
۱. (هواشناسی) = رعد
۲. [قدیمی] هرچیز غرّنده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آسمانغره، پخنو، رعد، غرش، غرشت، کنور، تندور ≠ برق، صاعقه، عاصفه
دیکشنری
thunder
-
جستوجوی دقیق
-
تندر
واژگان مترادف و متضاد
آسمانغره، پخنو، رعد، غرش، غرشت، کنور، تندور ≠ برق، صاعقه، عاصفه
-
thunder
تندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] صدای حاصل از انبساط ناگهانی گازها در امتداد مجرای تخلیۀ الکتریکی آذرخش
-
تندر
فرهنگ فارسی معین
(تُ دَ) (اِ.) رعد، آسمان غرش .
-
تندر
لغتنامه دهخدا
تندر.[ ت ُ دَ / دُ ] (اِ) رعد بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء) (از معیار جمالی ). بمعنی غرنده باشد عموماً و رعد را گویند خصوصاً. (برهان ). غرنده که به تازیش رعد خو...
-
تندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تندور› tondar ۱. (هواشناسی) = رعد۲. [قدیمی] هرچیز غرّنده.
-
تندر
دیکشنری فارسی به عربی
رعد
-
تندر
لهجه و گویش تهرانی
خشمگین
-
واژههای مشابه
-
همتندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← خط همتندر
-
کل تندر پایین
لغتنامه دهخدا
کل تندر پایین . [ ک ُ ت ُ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان باغ ملک بخش جانکی گرمسیر است که در شهرستان اهواز واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
isobront, homobront
خط همتندر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. خط واصل نقاط جغرافیایی که بیانگر توفان تندری یکسانی هستند 2. در اقلیمشناسی، خط واصل نقاط جغرافیایی که در دورهای معین تعداد متوسط روزهای تندری در آن نقاط یکسان است متـ . همتندر
-
جستوجو در متن
-
treader
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندر
-
tentor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تندر
-
تندور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tondur = تندر