کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تندبار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تندبار
/tondbār/
معنی
۱. هرجانور درنده یا گزندهای که جانور دیگر را بخورد یا آزار برساند، مانند شیر و پلنگ.
۲. جانور موذی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تندبار
لغتنامه دهخدا
تندبار. [ ت ُ ] (نف مرکب ) موذیات را گویند مانندشیر و پلنگ و مار و عقرب و زنبور و مورچه و امثال آن و هر جانوری که جانور دیگر را بخورد. (برهان ). سبع، مانند شیر و پلنگ و گرگ و ببر و امثال آنها و از روندگان مانند عقرب و مار و امثال آنها، برخلاف زندبارک...
-
تندبار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مقابلِ زندبار] [قدیمی] tondbār ۱. هرجانور درنده یا گزندهای که جانور دیگر را بخورد یا آزار برساند، مانند شیر و پلنگ.۲. جانور موذی.
-
جستوجو در متن
-
بی کران
لغتنامه دهخدا
بی کران . [ ک َ ] (ص مرکب ) (از: بی + کران ) بی کرانه . بی حد. بی نهایت . (آنندراج ). بی پایان . غیرمحدود. (ناظم الاطباء). نامحدود : نعمتش پاینده باد و دولتش پیوسته باددولت او بی کران و نعمت او بی کنار. فرخی .عمر تو بادا بی کران سود تو بادا بی زیان ه...