کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنبو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنبو
/tambu/
معنی
نوعی خیمه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنبو
لغتنامه دهخدا
تنبؤ. [ ت َ ن َب ْ ب ُءْ ] (ع مص ) دعوی پیغامبری کردن . (زوزنی ). دعوی نبوت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تنبو
لغتنامه دهخدا
تنبو. [ تَم ْ ] (اِ) نوعی از خیمه . (آنندراج ) (بهار عجم ) (از ناظم الاطباء) : باد در وی چو آب درغربال خاک بر فرق این کهن تنبو.سنجر کاشی (از آنندراج ).
-
تنبو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tambu نوعی خیمه.
-
تنبو
لهجه و گویش گنابادی
tenbw در گویش گنابادی یعنی شلوار ، شلوار زیر
-
جستوجو در متن
-
تنبی
لغتنامه دهخدا
تنبی . [ ت َ ن َب ْ بی ] (ع مص ) ادعای غیب گویی کردن . (ناظم الاطباء). رجوع به تنبؤ شود.
-
دعوی کردن
لغتنامه دهخدا
دعوی کردن . [دَع ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مدعی بودن . (یادداشت مرحوم دهخدا). ادعا کردن . ادعاء. (از المصادر زوزنی ) (دهار). زعم . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ) : دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم . شهید بلخی .تو دعوی کن...
-
اسامة
لغتنامه دهخدا
اسامة. [ اُ م َ ] (اِخ ) ابن مرشدبن علی بن مقلدبن نصربن منقذ الکنانی و الکلبی الشیزری الملقب بمؤیدالدولةمجدالدین و المکنی بابی المظفر از اکابر بنی منقذ اصحاب قلعه ٔ شیزر و یکی از علماء و از شجعان آنجا. او را در فنون ادب تصانیف عدیده است و ابوالبرکات...