کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنبلی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنبلی کردن
لغتنامه دهخدا
تنبلی کردن . [ تَم ْ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کاهلی کردن . سستی کردن . تنبلی نمودن . تن پروری کردن . رجوع به تنبل شود.
-
تنبلی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تکاسل
-
واژههای مشابه
-
amblyopia
تنبلی چشم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تار شدن بینایی بدون ضایعۀ عضوی قابلتشخیص در چشم متـ . پیکمبینی
-
درخورد تنبلی
دیکشنری فارسی به عربی
کسلان
-
سستی و تنبلی
فرهنگ گنجواژه
تنبلی.
-
کسالت و تنبلی
فرهنگ گنجواژه
بی حالی.
-
تنبلی و بی حالی
فرهنگ گنجواژه
مسامحه
-
تنبلی و مسامحه
فرهنگ گنجواژه
تنبلی.
-
جستوجو در متن
-
lazes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لازها، تنبلی کردن
-
lazed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لعنتی، تنبلی کردن
-
lazing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لزن، تنبلی کردن
-
کوتاهی کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص ل .) تنبلی کردن ، سهل انگاری کردن .
-
تکاسل
دیکشنری عربی به فارسی
تنبل , کاهل , تنبلي کردن