کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنباک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تنباک
لغتنامه دهخدا
تنباک . [ تَم ْ ] (اِ) طابق . طابقه . تنباکو. تتن . توتون . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنباکو و توتون و تنبک شود.
-
تنباک
لغتنامه دهخدا
تنباک . [ تُم ْ ] (ع اِ) فلزی که از ترکیب مس و روی یا مس و روی و قلع بدست آید و این تصحیف تمباک است که به هندو مس باشد. (از دزی ج 1 ص 152).
-
جستوجو در متن
-
طابق
لغتنامه دهخدا
طابق . [ ب َ ](معرب ، اِ) طابقة. تَنباک . تَنباکو. تُتن . توتون .
-
طابقة
لغتنامه دهخدا
طابقة. [ ب َ ق َ ] (معرب ، اِ) تنباک . تنباکو. توتون . تتُن . رجوع به طابق شود.
-
حسام الدین ماچینی
لغتنامه دهخدا
حسام الدین ماچینی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) وی پزشک و ملقب به افلاطون الزمان بوده و در آغاز رواج تنباکو در ایران 1912 هَ . ق . کتابی در مضرتهای کشیدن دود تنباک نگاشته که به «تنباکیه » معروف است و ملاعبداﷲبن حسین سمنانی کتاب او را با شرح به عربی گر...
-
کنور
لغتنامه دهخدا
کنور. [ ک َ ] (اِ) کندوله بود یعنی تنباک غله . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 138). ظرفی را گویند که مانند خم بزرگی از گل ساخته که غله درآن کنند. (برهان ). همان کندو. (فرهنگ رشیدی ). خنور.است که غله در آن کنند. (انجمن آرا) (آنندراج ). سبدی که در آن نان گذار...