کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تناهی
/tanāhi/
معنی
۱. به نهایت رسیدن؛ پایان یافتن.
۲. بازایستادن و بس کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناهی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - به پایان رسیدن ، به نهایت رسیدن .2 - بازایستادن .
-
تناهی
لغتنامه دهخدا
تناهی . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تنهیة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تنهیة شود.
-
تناهی
لغتنامه دهخدا
تناهی . [ ت َ ] (ع مص ) بغایت برسیدن . (زوزنی ). بپایان رسیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). یقال : تناهی البعیر سمناً. (اقرب الموارد). || به نهایت چیزی رسیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی...
-
تناهی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāhi ۱. به نهایت رسیدن؛ پایان یافتن.۲. بازایستادن و بس کردن.
-
واژههای مشابه
-
finiteness theorems
قضیههای تناهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] قضیههایی دربارۀ اشیای مختلف در هندسۀ جبری، حاکی از آنکه آن اشیا به تعدادی متناهی پارامتر بستگی دارند یا مجموعههایی متناهی تشکیل میدهند
-
جستوجو در متن
-
پایانمندی
واژهنامه آزاد
تناهی
-
finiteness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محدودیت، تناهی
-
حدوری
لغتنامه دهخدا
حدوری . [ ح َدْ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی حَدْوَر. محدودیت . تناهی .
-
تنهیة
لغتنامه دهخدا
تنهیة. [ ت َ ی َ ] (ع اِ) آنجای از کرانه ٔ رودبار که آب در آن منتهی شود. ج ، تناهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
متناهیة
لغتنامه دهخدا
متناهیة. [ م ُ ت َ ی َ ] (ع ص ) پایان چیزی رسنده و به منتهای چیزی رسنده . (غیاث ) (آنندراج ). مؤنث متناهی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به متناهی و تناهی شود.
-
مسامتة
لغتنامه دهخدا
مسامتة. [ م ُ م َ ت َ ] (ع مص ) مقابل و موازی و برابر چیزی قرار گرفتن . (اقرب الموارد). برابری و محاذات .- برهان مسامته ؛ در اصطلاح منطق ، یکی از براهینی است که به منظور اثبات تناهی ابعاد اقامه شده است . رجوع به برهان در ردیف خود شود.
-
بی حدوث
لغتنامه دهخدا
بی حدوث . [ ح ُ ] (ص مرکب )زایل نشدنی . قدیم . جاودان . همیشه . باقی : باد رایت بی تباهی باد شخصت بی حدوث باد جاهت بی تناهی باد جانت بی ضرر.سنائی .
-
خر
لغتنامه دهخدا
خر. [خ ُرر ] (اِخ ) نام آبی است در دیار بنی کلب بن وبره درشام نزدیک جاسم ابن العدالاجداری و کلبی گفته است :و قد یکون کنابالخر مرتبعوالروض حیث تناهی مرتبع البقر.(از معجم البلدان ).