کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنافر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تنافر
/tanāfor/
معنی
۱. گریختن و دور شدن از یکدیگر.
۲. از یکدیگر بیزاری جستن.
۳. ناسازگاری.
۴. (ادبی) ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انزجار، بیزاری، نفرتزدگی، دلزدگی، رمیدگی، ناسازی، نفرت ≠ تمایل
۲. ازهم رمیدن، از هم بیزاری جستن، دوری جستن ≠ متمایل شدن، راغب گشتن
دیکشنری
discord, incoherence, inconsistency
-
جستوجوی دقیق
-
تنافر
واژگان مترادف و متضاد
۱. انزجار، بیزاری، نفرتزدگی، دلزدگی، رمیدگی، ناسازی، نفرت ≠ تمایل ۲. ازهم رمیدن، از هم بیزاری جستن، دوری جستن ≠ متمایل شدن، راغب گشتن
-
تنافر
فرهنگ فارسی معین
(تَ فُ) [ ع . ] (مص ل .) دوری جُستن ، از یکدیگر بیزاری جستن .
-
تنافر
لغتنامه دهخدا
تنافر. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) بهم بحاکم شدن تا حکم کند که اصل که بزرگتر است . (از زوزنی ). بهم پیش حاکم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تحاکم و تفاخر. (اقرب الموارد). || بکاری رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نفرت نمودن و گریختن است . (غ...
-
تنافر
دیکشنری عربی به فارسی
اختلا ط اصوات و اهنگ هاي ناموزون , ناجوري , ناهنجاري , عدم ربط , عدم چسبندگي , عدم تطابق , ناسازگاري , تناقض
-
تنافر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tanāfor ۱. گریختن و دور شدن از یکدیگر.۲. از یکدیگر بیزاری جستن.۳. ناسازگاری.۴. (ادبی) ثقیل و دشوار بودن تلفظ چند کلمۀ پشت سر هم که از عیوب فصاحت است، مثل قرب قبر حرب.
-
جستوجو در متن
-
اختلا ط اصوات و اهنگ های ناموزون
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
ناهنجاری
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
عدم ربط
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
عدم چسبندگی
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
عدم تطابق
دیکشنری فارسی به عربی
تنافر
-
تناقض
دیکشنری فارسی به عربی
تضارب , تنافر
-
ناجوری
دیکشنری فارسی به عربی
ازعاج , تضارب , تنافر , عدم التکافو
-
انزجار
واژگان مترادف و متضاد
اشمئزاز، اکراه، بیزاری، تنافر، تنفر، نفرت، وازدگی
-
دلزدگی
واژگان مترادف و متضاد
اشمئزاز، بیرغبتی، بیزاری، بیمیلی، تنافر، تنفر، وازدگی ≠ رغبت