کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناصر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تناصر
/tanāšor/
معنی
یکدیگر را یاری دادن؛ به هم یاری کردن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناصر
فرهنگ فارسی معین
(تَ صُ) [ ع . ] (مص م .) همدیگر را یاری کردن .
-
تناصر
لغتنامه دهخدا
تناصر. [ ت َ ص ُ ] (ع مص ) یکدیگر را یاری دادن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || راست گردانیدن بعض خبر مر بعض را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تناصر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāšor یکدیگر را یاری دادن؛ به هم یاری کردن.
-
واژههای همآوا
-
تناثر
لغتنامه دهخدا
تناثر. [ ت َ ث ُ ] (ع مص ) پراکنده گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از هم پاشیده شدن . (زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). تساقط. (اقرب الموارد). فروافتادن . (کشاف اصطلاحات الفنون ). || نزد پزشکان ریختن موی باشد بر اثر ضعف نیروی رویی...
-
تناثر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tanāsor ۱. پراکنده گشتن.۲. بیمار شدن و مردن.
-
جستوجو در متن
-
تعاضد
لغتنامه دهخدا
تعاضد. [ ت َ ض ُ ](ع مص ) یاری نمودن همدیگر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تعاون و تناصر. (اقرب الموارد).