کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناسب اندام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناسب اندام
لغتنامه دهخدا
تناسب اندام . [ ت َ س ُ ب ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) توازن و هم آهنگی اندامهای مختلف بدن با یکدیگر، چنانکه زیبائی بدن انسان در تناسب اندام وی است . رجوع به کالبدشناسی هنری دکتر نعمت اﷲ کیهانی صص 158-163 شود.
-
واژههای مشابه
-
تناسب داشتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. متناسب بودن، سازگار بودن، همآهنگ بودن ۲. سنخیت داشتن
-
بی تناسب
دیکشنری فارسی به عربی
باروکي , غير متکافيء , غير متماثل , مشوه , مضحک
-
تناسب پیداکرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِتَّسَقَ
-
fitness room
اتاق تناسباندام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اتاق یا محلی عمومی در مهمانخانه/ هتل با تجهیزات لازم برای تمرینات ورزشی عموماً بدون مربی و ناظر
-
جستوجو در متن
-
اندام
لغتنامه دهخدا
اندام . [ اَ ] (اِ) بدن . (برهان قاطع) (سروری ) (هفت قلزم ). بدن و تن . (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). بمجاز تمام بدن بلکه مطلق جسم را گویند لهذا اندام گل ، اندام کوه و اندام آفتاب هم آمده . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). تن . بدن . جسم . کالبد. (فرهنگ ف...
-
fitfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام
-
seesawiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام
-
sessility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام
-
perpension
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام
-
equiponderance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام
-
sportfulness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام
-
thereness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تناسب اندام