کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تناد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تناد
معنی
(تَ دّ) [ ع . ] (مص ل .) از یکدیگر رمیدن ، پراکنده شدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تناد
فرهنگ فارسی معین
(تَ دّ) [ ع . ] (مص ل .) از یکدیگر رمیدن ، پراکنده شدن .
-
تناد
لغتنامه دهخدا
تناد. [ ت َ ] (ع مص ) باهم ندا دادن یکدیگر را. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). در اصل تنادی بوده . (آنندراج ). رجوع به ماده ٔ قبل و تنادی می شود.
-
تناد
لغتنامه دهخدا
تناد. [ ت َ دد ] (ع مص ) از یکدیگر رمیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). پراکنده شدن و از هم گریختن و رمیدن و منه قراءة ابن عباس و جماعة یوم التناد بشد الدال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)... به تشدید دال پراکنده شدن و از همدیگر رمیدن و یوم ال...
-
واژههای مشابه
-
تَنَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
ندا دادن (يوم التناد : قيامت ،تسميه قيامت به اين اسم به اين دليل است که قيامت ،روزی است که اهل دوزخ و اهل بهشت يکديگر را ندا دهند يا به خاطر اين است که در آن روز ستمگران يکديگر را با صداي بلند صدا ميزنند ، و داد و فريادشان به واويلا بلند ميشود ، همان...
-
یوم تناد
واژهنامه آزاد
روزی که همه از هم می گریزند. منظور قیامت است
-
واژههای همآوا
-
تَنَادِ
فرهنگ واژگان قرآن
ندا دادن (يوم التناد : قيامت ،تسميه قيامت به اين اسم به اين دليل است که قيامت ،روزی است که اهل دوزخ و اهل بهشت يکديگر را ندا دهند يا به خاطر اين است که در آن روز ستمگران يکديگر را با صداي بلند صدا ميزنند ، و داد و فريادشان به واويلا بلند ميشود ، همان...
-
جستوجو در متن
-
تنادی
لغتنامه دهخدا
تنادی . [ ت َ ] (ع اِ) یوم التنادی ؛ روز قیامت .و قری ٔ التناد بتشدید الدال . (از اقرب الموارد) (ازمنتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تناد شود.
-
متناد
لغتنامه دهخدا
متناد.[ م ُ ت َ نادد ] (ع ص ) پراکنده شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). || پراکنده . (ناظم الاطباء). متفرق . (از اقرب الموارد). || از هم گریزنده و رمنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ). فرار کرده و گریخته بطور پریشان و بی ترتیب . (ناظم الاطباء). متخا...