کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تم تم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کژگاو
لغتنامه دهخدا
کژگاو. [ ک َ ] (اِ مرکب ) به معنی غژغاو است و آن گاوی باشد که در کوههای مابین ختا و هندوستان بهم میرسد و به ترکی ختائی قطاس میگویند و بعضی گویند گاوی است دریایی وبحری قطاس بسبب آن خوانند و قطاس دم آن گاو است و بعضی همان دم را کژ گاو میگویند یعنی ابری...
-
tem
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تم
-
melodic theme
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تم ملودیک
-
musical theme
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تم موسیقی
-
تمگین
لغتنامه دهخدا
تمگین . [ ت َ ] (ص مرکب ) مبتلا به علت تم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از تم (بیماری چشم )+گین (پساوند)، چشم با غشاوه : دانست که سینه ٔ غمگینم و با دیده ٔ تمگینم . (خواجه عبداﷲ انصاری ). رجوع به تم شود.
-
serial variation 2
دگرۀ ترتیبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مبدلی مبتنی بر تغییرات یک تم ترتیبی (serial theme)
-
استنبو
لغتنامه دهخدا
استنبو. [ اِ تَم ْ ] (اِ) رجوع به استنبوب شود.
-
themes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تم ها، موضوع، زمینه، انشاء، ریشه، شاهد
-
زنتنبور
لغتنامه دهخدا
زنتنبور. [ زَ تِم ْ ] (اِخ ) نام قلعه ای در هندوستان . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
syncopated
سکتهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] جمله، عبارت، انگاره، تم یا قطعهای که در آن جابهجایی تأکیدات ضربها صورت گرفته است
-
formal-outline variation 1
دگره با طرح شکلی ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مبدلی که در آن شاکلۀ اصلی تم (theme) و ساختار عبارات ثابت است
-
دستنبوه
لغتنامه دهخدا
دستنبوه . [ دَ تَم ْ ] (اِ مرکب ) دستنبو. دستنبویه . رجوع به دستنبو شود. فقوس .
-
استنباه
لغتنامه دهخدا
استنباه . [ اِ تِم ْ ] (ع مص ) آگاهی جستن . (غیاث ).
-
تنباکوکش
لغتنامه دهخدا
تنباکوکش . [ تَم ْ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) کسی که قلیان می کشد. (ناظم الاطباء).
-
تنبول
لغتنامه دهخدا
تنبول . [ تَم ْ ] (اِخ ) نام قلعه ای است در هندوستان . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ).