کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمکین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تمکین و اطاعت
فرهنگ گنجواژه
فرمانبری.
-
زیردستی و تمکین و اطاعت
فرهنگ گنجواژه
فرودستی.
-
جستوجو در متن
-
aunties
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمکین
-
تمکینات
لغتنامه دهخدا
تمکینات . [ ت َ ] (اِ) ج ِ تمکین . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به تمکین شود.
-
deigned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عزت نفس، تمکین کردن، لطفا پذیرفتن
-
deigns
دیکشنری انگلیسی به فارسی
deigns، تمکین کردن، لطفا پذیرفتن
-
deigning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعطیل کردن، تمکین کردن، لطفا پذیرفتن
-
docility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلسوزی، تمکین، خشوع
-
condescends
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کاهش می یابد، تمکین کردن، خود را پست کردن، تواضع کردن
-
deign
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون رفتن، تمکین کردن، لطفا پذیرفتن
-
condescended
دیکشنری انگلیسی به فارسی
افتخار، تمکین کردن، خود را پست کردن، تواضع کردن
-
condescend
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پایین آمدن، تمکین کردن، خود را پست کردن، تواضع کردن
-
deference
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احترام، تمکین، تسلیم، تن دردهی
-
متابعت کردن
واژگان مترادف و متضاد
تبعیت کردن، پیروی کردن، فرمان بردن، تمکین کردن ≠ سرپیچیدن
-
amenability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پذیرش، جوابگویی، احساس مسئولیت، تمکین، تبعیت، سازگاری