کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمم
لغتنامه دهخدا
تمم . [ ت َ م َ ] (ع اِ) تمام خلقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تم شود.
-
تمم
لغتنامه دهخدا
تمم . [ ت ُ م َ / ت ِ م َ ] (ع اِ) ج ِ تُمَّة وتمی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمة و تمی شود.
-
جستوجو در متن
-
تمی
لغتنامه دهخدا
تمی . [ ت ُم ْ می ] (ع اِ) پاره ای از موی و مانند آن که به کسی دهند تا بدان گلیم خود را درست و تمام سازد. ج ، تُمَم و تِمَم (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمم شود.
-
اسقان
لغتنامه دهخدا
اسقان . [ اِ ] (ع مص ) تمام کردن جلای شمشیر را: اسقن سیفه ؛ ای تمّم جلاءَه . (منتهی الارب ).
-
تمة
لغتنامه دهخدا
تمة. [ ت ُم ْ م َ ] (ع اِ) پاره ای از موی و مانند آن که به کسی دهند تا بدان گلیم خود را درست و تمام سازد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج ، تمم [ ت ُ م َ / ت ِ م َ ] . || انعام و بخشش . (ناظم الاطباء).
-
تمام خلقت
لغتنامه دهخدا
تمام خلقت . [ ت َ خ ِ ق َ ] (ص مرکب ) که نقصی در اندام ندارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): مطرهف ؛ مرد تمام خلقت و نیکو اندام . تمم ؛ تمیم تمام خلقت . (منتهی الارب ): چشمش در میان نظارگیان بر پسری افتاد...سخت نیکوروی و طرفه و زیبا، تمام خلقت ، معتدل ...
-
تتمیم
لغتنامه دهخدا
تتمیم . [ ت َ ] (ع مص ) تتمه . تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تمام کردن چیزی را و استمرار نمودن بر وی . تمّه ُ و علیه تتمیاً و تتمّة. || دادن قوم را حصه ٔ تیر قمار خود. || هلاک کردن چیزی را. || تمیمه (تعویذ) کردن...