کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تململ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تململ
/tamalmol/
معنی
۱. بیتابی کردن.
۲. از پهلو به پهلو غلتیدن از بیماری یا شدت اندوه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تململ
لغتنامه دهخدا
تململ . [ ت َ م َ م ُ ] (ع مص ) بی آرام شدن در بستر. (زوزنی ). بی آرامی کردن و برگردیدن از جانبی به جانبی از بیماری و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیقراری و بی آرامی و بمعنی حالتی که در میان خواب و بیداری باشد. (...
-
تململ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamalmol ۱. بیتابی کردن.۲. از پهلو به پهلو غلتیدن از بیماری یا شدت اندوه.
-
جستوجو در متن
-
لول زدن
لغتنامه دهخدا
لول زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) لولیدن . لول خوردن . جنبیدن در جای خویش ، چنانکه کرمهای خرد دراز سرخ در خشکی یا در آب . تَمَلمُل .
-
متململ
لغتنامه دهخدا
متململ . [ م ُ ت َ م َ م ِ ] (ع ص ) بی آرام و برگردنده از جایی به جایی از بیماری و اندوه . (آنندراج )(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مضطرب و بی آرام در بستر. (ناظم الاطباء). پیچان که بخود پیچد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوم متململ ؛ هوان یکون...
-
تملل
لغتنامه دهخدا
تملل . [ ت َ م َل ْ ل ُ ] (ع مص ) در کیش و شریعت درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خوی آوردن تب . || گرم گردیدن درون استخوان . || بی آرامی کردن از بیماری و از اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بخو...
-
خواب پریشان
لغتنامه دهخدا
خواب پریشان . [ خوا / خا ب ِ پ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواب موحش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رؤیای هولناک . (از ناظم الاطباء) : به بیداری خیال زلف خوبان می کندشب راز بس پیوسته بیند چشم من خواب پریشان را. غنی (از آنندراج ). || خوابی که با بیداری...
-
بی قراری
لغتنامه دهخدا
بی قراری . [ ق َ ] (حامص مرکب ) بی ثباتی . حالت و کیفیت بی قرار. ناپایداری . (از ناظم الاطباء). مقابل ثبات و سکون . || بی آرامی و قَلَق و وحشت و اضطراب . (ناظم الاطباء). تململ . برم . تبعص . تبعصص . ضجر. بی طاقتی . بی تابی . (یادداشت مؤلف ) (از منته...
-
تفجع
لغتنامه دهخدا
تفجع. [ ت َ ف َج ْ ج ُ ] (ع مص ) اندوه نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). اندوه و دردمندی . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). دردمند شدن از سختی و بلا و اندوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : و استکان و استرجع بعد ان ارتاع و تفجع قا...
-
توجع
لغتنامه دهخدا
توجع. [ ت َ وَج ْ ج ُ ] (ع مص ) دردمند و رنجور گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دردمند گردیدن . (آنندراج ). درد پیدا شدن . (غیاث اللغات ). درد یافتن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || نالیدن . دردمندی نمودن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). اندوه نمود...
-
برگردیدن
لغتنامه دهخدا
برگردیدن . [ ب َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بازپس آمدن . واپس آمدن . مراجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). برگشتن . (ناظم الاطباء). بازآمدن . بازگشتن . رجعت کردن . عدول کردن : برگردیدن از دین ؛ ارتداد. (یادداشت دهخدا). اِعتتاب . اًقراء. اِقورار. اِلتحاد. اً...