کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمغاچی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمغاچی
/tamqāči/
معنی
در دورۀ ایلخانان مغول، مٲمور وصول باجوخراج که کالایی را پس از گرفتن باجوخراج آن مُهر و علامت مخصوص میزد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمغاچی
لغتنامه دهخدا
تمغاچی . [ ت َ ] (مغولی - ترکی ، ص مرکب )آنکه محصول راهداری ستاند. (آنندراج ). کسی که از اجناس باج گرفته و بر آنها مهر زند. محصل باج و خراج . باج گیر. (ناظم الاطباء). کسی که از جانب کوتوال براجناس مهر کرده محصول و باج آن گیرد. (غیاث اللغات ) : روزی ع...
-
تمغاچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] tamqāči در دورۀ ایلخانان مغول، مٲمور وصول باجوخراج که کالایی را پس از گرفتن باجوخراج آن مُهر و علامت مخصوص میزد.
-
جستوجو در متن
-
دامغاچی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] dāmqāči = تمغاچی
-
دامغاچی
لغتنامه دهخدا
دامغاچی . (مغولی - ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) تمغاچی . مهر و نشانه دار قبوض و اسناد دولتی : گاه دزدیم و گهی شحنه و گه دامغاچی گاه رهدار و گهی رهزن و گه طراریم . مولوی .رجوع به تمغاچی شود.
-
طمغاجی
لغتنامه دهخدا
طمغاجی . [ طَ ] (ترکی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) این کلمه صورتی از تمغاچی است که زننده ٔ تمغا بر فرمانها یا بارها و عدلها باشد و ظاهراً وقتی معنی مجازی نیز گرفته است بمعنی شوخ و عیار و فریبنده در صفت معشوقه : ساقیان نادره گوینده ٔ شیرین ادامطربان چابک طمغا...
-
معاملت
لغتنامه دهخدا
معاملت . [ م ُ م َل َ / م ُ م ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) معاملة. معامله . رجوع به معاملة شود. || خرید و فروش . دادوستد.سوداگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در سخاوت چنانکه خواهی ده لیکن اندرمعاملت بسته . سنائی .و رجوع به معامله شود.- بدمعاملت ؛ بد مع...
-
صاحب دیوان
لغتنامه دهخدا
صاحب دیوان . [ ح ِ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد جوینی ، ملقب به شمس الدین . چون هلاکو در آغاز سال 661 هَ . ق . امیر سیف الدین بیتکچی خوارزمی وزیر خویش را بکشت ، وزارت به شمس الدین محمد جوینی که از سال 657 حکومت بغداد داشت سپرد و حکومت این شهر به عطاملک بر...