کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمعیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمعیر
لغتنامه دهخدا
تمعیر. [ ت َ ] (ع مص ) سپری گردیدن توشه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نیازمند گردیدن و سپری گردیدن توشه . (از اقرب الموارد). || متغیر ساختن روی از خشم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
تمایر
لغتنامه دهخدا
تمایر. [ ت َ ی ُ ] (ع مص ) تباهی افتادن میان قوم و فتنه برخاستن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).