کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمطی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمطی
/tamatti/
معنی
خمیازه کشیدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمطی
لغتنامه دهخدا
تمطی . [ ت َ م َطْ طی ] (ع مص ) دراز شدن روز و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خویشتن یازیدن و خرامیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). یازیدن و خرامیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خرامیدن...
-
تمطی
لغتنامه دهخدا
تمطی . [ ت َ م َطْ طی ](ع اِ) خمیازه . کنهزه . کشواکش . (ناظم الاطباء). خمیازه که به هندی انگرائی گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). یازش . یازیدن . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : حلق خصمش در تثاوب جان دهدکو تمطی بر کمان خواهد نمود.خاقانی (دیوان چ دکترسجادی ...
-
تمطی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamatti خمیازه کشیدن.
-
واژههای همآوا
-
تمتی
لغتنامه دهخدا
تمتی . [ ت َ م َت ْ تی ] (ع مص از «م ت ت ») دراز شدن . (منتهی الارب ). تمطی . (اقرب الموارد). || اعتماد کردن و زیر پای نهادن تا ببرد آن را. اصله تمتت و لم یسمع. (منتهی الارب ). اعتمال در ریسمان برای بریدن آن و اصل آن تمتت است . (از اقرب الموارد).
-
تمتی
لغتنامه دهخدا
تمتی . [ ت َ م َت ْ تی ] (ع مص از «م ت و») دراز کشیدن پشت در کشیدن کمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
یازندگی
لغتنامه دهخدا
یازندگی . [ زَ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی یازنده . تمطی . تمدد. کش و قوس : و اما کسلانی و خویشتن کشیدن و یازندگی که آن را التمطی گویند... (ذخیره ٔخوارزمشاهی ). در تاج المصادر بیهقی تمطی «خویش یازیدن و خرامیدن » معنی شده است . رجوع به تمطی شود.
-
خودیازی
لغتنامه دهخدا
خودیازی . [ خوَدْ/ خُدْ ] (حامص مرکب ) تمطی . تمدد. تمطط. (زوزنی ).
-
کنهزه
لغتنامه دهخدا
کنهزه .[ ک َ هََ زَ / زِ ] (اِ) کشواکش و خمیازه باشد که مردم را پیش از آمدن تب واقع شود و آن را به عربی تمطی گویند. (برهان ) (آنندراج ). تمطی و کشواکش ، مثل آن حالتی که پیش از آمدن تب پدید آید. (ناظم الاطباء).
-
کهزه
لغتنامه دهخدا
کهزه . [ ک َ زَ / زِ ] (اِ) کهنزه و دهن دره و تمطی . (ناظم الاطباء). رجوع به کهنزه شود.
-
مطواء
لغتنامه دهخدا
مطواء. [ م ُ طَ ] (ع اِمص ) یازیدگی و درازشدگی ، اسم است تمطی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
یازیدگی
لغتنامه دهخدا
یازیدگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) حالت و چگونگی یازیده (صفت مفعولی از یازیدن ).درازشدگی . تمطی . سطواء. مطا. سخواء. (منتهی الارب ).
-
فنجیدن
لغتنامه دهخدا
فنجیدن . [ ف َ دَ ] (مص ) خمیازه . خود را کشیدن پیش از آنکه تب به هم رسد، و آن را به عربی قشعریره و تمطی گویند، و در حالت خمار شراب و خمار خواب نیزاین حالت به هم میرسد. (برهان ). رجوع به فنج شود.
-
متمطی
لغتنامه دهخدا
متمطی . [ م ُ ت َ م َطْ طی ](ع ص ) خرامنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || روز دراز. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تمطی شود.