کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمسخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمسخر
/tamasxor/
معنی
مسخره کردن؛ ریشخند کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. استهزا، تیبا، ریشخند، فسوس، لودگی، مسخره
۲. ریشخند کردن، مسخره کردن، دست انداختن
۳. شوخی، لودگی
برابر فارسی
ریشخند
فعل
بن گذشته: تمسخر کرد
بن حال: تمسخر کن
دیکشنری
flippancy, gibe, jeer, mockery, ridicule, sarcasm, scoff, smirk
-
جستوجوی دقیق
-
تمسخر
واژگان مترادف و متضاد
۱. استهزا، تیبا، ریشخند، فسوس، لودگی، مسخره ۲. ریشخند کردن، مسخره کردن، دست انداختن ۳. شوخی، لودگی
-
تمسخر
فرهنگ واژههای سره
ریشخند
-
تمسخر
فرهنگ فارسی معین
(تَ مَ خُ) [ ع . ] (مص م .) مسخره کردن ، ریشخند زدن .
-
تمسخر
لغتنامه دهخدا
تمسخر. [ ت َ م َ خ ُ ] (ع مص منحوت ) لاغ و فسوس و سخره . رجوع به فسوس کردن شود (از ناظم الاطباء).
-
تمسخر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamasxor مسخره کردن؛ ریشخند کردن.
-
تمسخر
دیکشنری فارسی به عربی
احتقر , ازدراء , اسخر , سخرية
-
واژههای مشابه
-
تمسخر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. دست انداختن، دست گرفتن ۲. بهمسخره گرفتن، ریشخند کردن، مسخره کردن، استهزا کردن ≠ تحسین کردن
-
تمسخر کردن
لغتنامه دهخدا
تمسخر کردن . [ ت َ م َ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فسوس ولاغ کردن و مسخره نمودن مر کسی را. (ناظم الاطباء).
-
قابل تمسخر
لغتنامه دهخدا
قابل تمسخر. [ ب ِ ل ِ ت َ م َ خ ُ ] (ص مرکب ) مسخره پذیر. درخور استهزاء.
-
تمسخر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اسخر , اسخر منه , دعابة , سخرية
-
جستوجو در متن
-
indelibly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل تمسخر
-
stunter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمسخر
-
erudit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تمسخر