کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمرین نهایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
final rehearsal, general rehearsal
تمرین نهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] آخرین مرحله از تمرین که با تمامی عوامل اجرا، یعنی نور و لباس و صحنه و صدا، انجام میشود و شب قبل از اجرای اصلی است
-
واژههای مشابه
-
تمرين
دیکشنری عربی به فارسی
ورزش , تمرين , مشق , عمل کردن , استعمال کردن , تمرين دادن , بکارانداختن
-
fire drill
تمرین آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بینالمللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید بهصورت برنامهریزیشده و در دورههای منظم بر روی کشتی انجام شود
-
relapse rehearsal
تمرین بازگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] یکی از مهارتهای مدارا در پیشگیری از بازگشت که در آن مُراجع، بهطور ذهنی یا در حضور درمانگر، مواجهه با موقعیتهای پرخطر را تمرین میکند
-
dress rehearsal
تمرین بالباس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] از مراحل آخر تمرین نمایش که بازیگران با لباسهای اصلی نمایش به تمرین میپردازند
-
cognitive rehearsal
تمرینِ شناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فنی در درمان که در آن مُراجع موقعیتها یا وضعیتهای دشوار را تصور و تمرین میکند
-
technical rehearsal
تمرین فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] از مراحل آخر تمرین نمایش که برای هماهنگی با عوامل فنی صحنه، یعنی نور و صدا و صحنه، در صحنۀ اصلی نمایش انجام میشود
-
run-through
تمرین یکسره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] تمرین بیوقفۀ یک صحنه از فیلم یا یک پرده یا کل نمایش
-
terrain exercise
عارضهتمرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی، مهندسی نقشهبرداری] تمرینی برای فائق آمدن بر مشکلات یک وضعیت نظامی مشخص بر روی زمین که در آن افراد نظامی فرضی هستند و راهکار معمولاً مکتوب است
-
تمرین دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تجربة , تمرين
-
تمرین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تدرب عليه , مثقاب , ممارسة
-
تمرین نمایش
دیکشنری فارسی به عربی
تدريب
-
تمرین نظامی
دیکشنری فارسی به عربی
مناورة
-
ordnance exercise
تمرین آتشباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] تمرین تیراندازی نیروی دریایی