کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمرینِ شناختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
cognitive rehearsal
تمرینِ شناختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فنی در درمان که در آن مُراجع موقعیتها یا وضعیتهای دشوار را تصور و تمرین میکند
-
واژههای مشابه
-
تمرین
واژگان مترادف و متضاد
۱. تکرار، مرور، ممارست ۲. مشق، تکلیف ۳. آشنا کردن، عادتدادن، ورزش ۴. آزمایش، ۵. رزمایش، مانور ۶. ورزش کردن، ورزیدن ۷. نرم کردن
-
تمرین
فرهنگ واژههای سره
ورزش، ورز، آمادگی، پیگیری، ورزیدن
-
rehearsal
تمرین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] 1. اجراهای مقدماتی پیش از اجرای اصلی نمایش، با حضور بازیگران و عوامل نمایش، برای آماده کردن اجرای نهایی 2. اجرای صحنه توسط بازیگران پیش از فیلمبرداری برای آمادگی بیشتر
-
تمرین
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) عادت دادن ، آشنا ساختن کسی به کاری .
-
تمرین
لغتنامه دهخدا
تمرین . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود که در بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع است و685تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
تمرین
لغتنامه دهخدا
تمرین . [ ت َ ] (ع مص )سخت روی گردیدن کسی بر کاری : مرن وجهه علی الامر تمریناً؛ سخت گردید روی او بر کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب المو...
-
تمرين
دیکشنری عربی به فارسی
ورزش , تمرين , مشق , عمل کردن , استعمال کردن , تمرين دادن , بکارانداختن
-
تمرین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamrin ۱. فعالیت برای بهدست آوردن مهارت در کاری.۲. (اسم) متنی شامل مسئلهها، پرسشها و یا سرمشقهایی برای مهارت یافتن در امری: تمرینهای کتاب را حل کردم.
-
تمرین
دیکشنری فارسی به عربی
استعمال , تدريب , تمرين , مثقاب , ممارسة
-
fire drill
تمرین آتش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] هریک از تمریناتی که برطبق قوانین بینالمللی ایمنی دریانوردی برای خاموش کردن آتش باید بهصورت برنامهریزیشده و در دورههای منظم بر روی کشتی انجام شود
-
relapse rehearsal
تمرین بازگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] یکی از مهارتهای مدارا در پیشگیری از بازگشت که در آن مُراجع، بهطور ذهنی یا در حضور درمانگر، مواجهه با موقعیتهای پرخطر را تمرین میکند
-
dress rehearsal
تمرین بالباس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] از مراحل آخر تمرین نمایش که بازیگران با لباسهای اصلی نمایش به تمرین میپردازند
-
technical rehearsal
تمرین فنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] از مراحل آخر تمرین نمایش که برای هماهنگی با عوامل فنی صحنه، یعنی نور و صدا و صحنه، در صحنۀ اصلی نمایش انجام میشود