کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمرن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمرن
/tamarron/
معنی
۱. افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی.
۲. خوی گرفتن بر چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمرن
لغتنامه دهخدا
تمرن . [ ت َ م َرْ رُ ](ع مص ) افزون شدن و افزونی کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفضل . (اقرب الموارد). || برکنار بودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زیرکی کردن . (از اقرب الموارد). || نرم شدن . (غیاث اللغات )...
-
تمرن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamarron ۱. افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی.۲. خوی گرفتن بر چیزی.
-
جستوجو در متن
-
برکنار
لغتنامه دهخدا
برکنار. [ ب َ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) بیک طرف و بیک سو. (ناظم الاطباء) : جهاندیده پیری ز ما برکنارز دور فلک لیل مویش نهار. سعدی .|| معزول . آزاد و رستگار. (ناظم الاطباء): تَمرّن ، تَمزّن ؛ برکنار بودن . مُنْکَص ، منکَّص ؛ برکنار شده و یکسو شده .عارِد؛ ...
-
تمزن
لغتنامه دهخدا
تمزن . [ ت َ م َزْ زُ ] (ع مص ) رفتن و بر سر خود رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خوی کردن به چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوی گرفتن به چیزی . (آنندراج ). تمرن . (اقرب الموارد). || به تکلف جوانمردی کردن ....
-
دائر و معکوس
لغتنامه دهخدا
دائر و معکوس . [ ءِ رُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اصطلاح منطقی در موصل تصدیقی باب قیاسات . و آن چنان است که : هر گاه نتیجه ٔ قیاس اقترانی را با یک مقدمه تألیف کنند بر هیأتی قیاسی که با دیگر مقدمه نتیجه دهد،آن قیاس را دائر خوانند. هرگاه که مقابل ...