کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمدن داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمدن داشتن
لغتنامه دهخدا
تمدن داشتن . [ ت َ م َدْ دُ ت َ ] (مص مرکب ) دارای تربیت بودن . (ناظم الاطباء). شهرنشین بودن و در مرحله ٔ کامل تربیت اجتماعی قرار داشتن . خلاف بربریت .
-
واژههای مشابه
-
لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْکَ
فرهنگ واژگان قرآن
اصلاً چشم ندوز
-
وابسته به تمدن رومی
دیکشنری فارسی به عربی
رومانسي
-
ایران گاهواره تمدن
دیکشنری فارسی به عربی
إيران مهد الحضارة
-
طلایه دار تمدن
دیکشنری فارسی به عربی
حامل لواء المدنية
-
تمدن و قومیت
فرهنگ گنجواژه
مدنیت.
-
حد اعلا ی تمدن یک قوم
دیکشنری فارسی به عربی
تنوير
-
جستوجو در متن
-
الجاء
لغتنامه دهخدا
الجاء. [ اِ ] (ع مص ) مضطر کردن کسی را بکاری . (منتهی الارب ). بستم برکاری داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). ملجاء گردانیدن . (مصادر زوزنی ). || سپردن کار را بخدای . (منتهی الارب ). انداختن کار خود را بر خدا. (غیاث اللغات ). || نگاه داشتن . (منتهی الارب ...
-
ژوستی نیانوس
لغتنامه دهخدا
ژوستی نیانوس . (اِخ ) یا ژوستی نین . نام امپراطور روم شرقی متولد در 484 م . وی پس از استعفای ژوستی نوس از 527 تا 565 م . حکمرانی کرد و چندین بار در زمان سلطنت قباد و انوشیروان با دولت ایران بجنگید، لیکن با وجود داشتن سردار قابلی مانند بلیزاریوس هر با...
-
زنون
لغتنامه دهخدا
زنون . [ زِ نُن ْ ] (اِخ ) الیائی ، از مردم اله . فیلسوف یونانی (490-430 ق . م .). وی شاگرد برمانیدس یا پارمنید بود و شیوه ٔ استدلال او را بکمال رسانید . وی ابتدا به کار تجارت اشتغال داشت و چون در سفری دریایی کشتی وی غرق شد از تجارت دست کشید و به تحص...
-
بیدق
لغتنامه دهخدا
بیدق . [ ب َ دَ ] (معرب ، اِ) معرب و مأخوذ از پیاده ٔ فارسی . (ناظم الاطباء). معرب پیادک ، پیاده . پیاده ٔ شطرنج را گویند و آن مهره ای باشد از جمله مهره های شطرنج و معرب پیاده است . (برهان ). مهره ٔ پیاده ٔ شطرنج که چون تواند هفت خانه بی مانع پیش رو...
-
جبر و مقابله
لغتنامه دهخدا
جبر و مقابله . [ ج َ رُ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) علمی است از فنون حساب که دانسته میشود بآن بسیاری از مجهولات عددیه بزیادت کردن و کم کردن اعداد در مبادی مطلوب ، چه جبر در اصطلاح این علم بمعنی زیاده کردن است و مقابله بمعنی کم ک...
-
بازار
لغتنامه دهخدا
بازار. (اِ) در پهلوی واچار (در هوجستان واچار = سوق الاهواز. رجوع شود به خوزستان ) در پارسی باستان آباکاری مرکب از: آبا در سانسکریت سبها . بمعنی محل اجتماع و جزو دوم مصدر کاری ، بمعنی چریدن (دارمستتر، تتبعات ایرانی ج 2 ص 129، 131). گیلکی واچار . (نیز:...