کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمجيد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمجيد
معنی
تجليل , تکريم
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمجيد
دیکشنری عربی به فارسی
تجليل , تکريم
-
واژههای مشابه
-
تمجید
واژگان مترادف و متضاد
۱. آفرین، تحسین، تعریف، ثنا، ستایش، مدح، مرحبا ≠ هجو ۲. تحسین کردن، تعریف کردن، ستودن ≠ هجو کردن، هجا گفتن، بد گفتن، بدگویی کردن
-
تمجید
فرهنگ واژههای سره
ستایش، نکوداشت
-
تمجید
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) ستودن ، تعریف کردن .
-
تمجید
لغتنامه دهخدا
تمجید. [ ت َ ] (ع مص ) به بزرگی یاد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (مجمل اللغة). بزرگ کردن و ستودن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بزرگ کردن و ثنا گفتن کسی را. (از اقرب الموارد). || به بزرگی نسبت کردن کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ...
-
تمجید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamjid ۱. بزرگ شمردن؛ کسی را به بزرگی نسبت دادن.۲. به نیکی ستودن.۳. گرامی داشتن.
-
تمجید
دیکشنری فارسی به عربی
اعلاء
-
تمجید کردن
فرهنگ واژههای سره
نکوداشتن
-
تمجید کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امدح
-
تشویق و تمجید
دیکشنری فارسی به عربی
تصفيق
-
تمجید وستایش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
مديح
-
تعریف و تمجید
فرهنگ گنجواژه
تعریف کردن
-
تعریف و تمجید
فرهنگ گنجواژه
تعریف زیاد.