کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمتمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمتمة
معنی
طلسم , ورد , سخن نامفهوم
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمتمة
لغتنامه دهخدا
تمتمة. [ ت َ ت َ م َ ] (ع مص ) با تا گشتن زبان کسی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). سخن تاناک یا میم ناک گفتن یا برخوردن سخن به حنک اعلی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تمتام شود.
-
تمتمة
دیکشنری عربی به فارسی
طلسم , ورد , سخن نامفهوم
-
واژههای همآوا
-
طمطمة
لغتنامه دهخدا
طمطمة. [ طَ طَ م َ ] (ع مص ) شنا کردن . || سخن بزبان عجم گفتن . (منتهی الارب ).
-
تمطمط
لغتنامه دهخدا
تمطمط. [ ت َ م َ م ُ ] (ع مص ) دفزک گردیدن . یقال : تمطمط الماء؛ ای خثر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
سخن نامفهوم
دیکشنری فارسی به عربی
تمتمة
-
ورد
دیکشنری فارسی به عربی
تمتمة , شعار
-
طلسم
دیکشنری فارسی به عربی
بهجة , تعويذة , تمتمة , سحر , نوبة , وثن
-
تاناک
لغتنامه دهخدا
تاناک . (ص مرکب ) کسی که در وقت تکلم بیشتر حرف «ت » را تکلم کند. (ناظم الاطباء). گوینده ای که در سخن گفتن «تا» بسیار آرد : تمتمه ؛ سخن «تاناک » یا «میم ناک » گفتن . (منتهی الارب ). تمتام ؛ گوینده ٔ سخن «تاناک ». (منتهی الارب ).
-
کلا
لغتنامه دهخدا
کلا. [ ک َ ] (پسوند) به پارسی و تبری ، قریه و دیه و محله را نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). در بعض اسامی امکنه ٔ گیلان و مازندران این کلمه به آخر می پیوندد، و شاید در اصل قلعه ٔعربی همین کلمه باشد. مزید مؤخر امکنه چنانکه در: آرد کلا، آزادکلا، اثر...