کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماشا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تماشا کردن
مترادف و متضاد
دید زدن، نظاره کردن، نگاه کردن
دیکشنری
view, watch
-
جستوجوی دقیق
-
تماشا کردن
واژگان مترادف و متضاد
دید زدن، نظاره کردن، نگاه کردن
-
تماشا کردن
لغتنامه دهخدا
تماشا کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نگریستن و تمتع بردن از نگریستن . (ناظم الاطباء). نظاره کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شاه امروز مقدمه ٔ لشکر بمن دهد و تماشا کند که من با ایشان چه کنم . (اسکندر نامه ٔ قدیم نسخه ٔ آقای سعیدنفیسی ). شاه اسک...
-
تماشا کردن
واژهنامه آزاد
نگاه کردن
-
واژههای مشابه
-
observation railcar
قطار تماشا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خودروِ ریلی مسافری با پنجرههای بزرگ برای آنکه مسافران بتوانند مناظر اطراف را بهخوبی بینند
-
تماشا داشتن
لغتنامه دهخدا
تماشا داشتن . [ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) دیدن چیزهایی که لایق نگریستن بود. (ناظم الاطباء). درخور تماشا بودن . تماشایی بودن : وجد صوفی شب معراج تماشا داردجلوه ٔ تیر در آماج تماشا دارد. اشرف (از آنندراج ).نوبهاراست و جهان سیر چمنها داردوضع دیوانه ٔ ما نیز ...
-
عیش و تماشا
فرهنگ گنجواژه
گردش.
-
فال و تماشا
فرهنگ گنجواژه
موجب تفریح.
-
فال و تماشا
لهجه و گویش تهرانی
سرگرم کننده
-
تجسس و تماشا
فرهنگ گنجواژه
مشاهده.
-
جستوجو در متن
-
سیل /سی /سیر کردن
لهجه و گویش تهرانی
تماشا کردن،سیر کردن،سفر کردن
-
مشاهده کردن
فرهنگ واژههای سره
تماشا کردن، درنگریستن
-
سِیل کِردن
لهجه و گویش بختیاری
seyl kerdan تماشا کردن، نگاه کردن.
-
نگریستن
واژگان مترادف و متضاد
تماشا کردن، دیدن، مشاهده کردن، نظاره کردن، نظر کردن، نظر کردن، نگاه کردن