کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماس بَرهمایشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
brief encounter
تماس کوتاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] هرگونه تماس رودررو و کوتاه بین افسر عملیاتی و عامل اطلاعاتی در وضعیت مراقبتی پرخطر
-
calling party
تماسگیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فردی که تماس مخابراتی برقرار میکند یا مبدأ تماس است متـ . برخوان
-
calling
تماسگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] برقراری ارتباط با طرف یا هستار دیگر از طریق انواع رسانههای ارتباطی و اصولاً هرگونه اقدام، اعم از موفق و ناموفق، به برقراری ارتباط بین افراد و بین افزارهها یا بین افراد و افزارهها متـ . برخوانش
-
call-back
تماس مجدد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] اقدام مجدد برای تماس با واحدهای نمونهای که در اقدام اول تماس با آنها امکانپذیر نبوده است
-
non-conformal contact
تماس ناهمدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تماس نیمرخ چرخ و لبۀ داخلی تاج ریل هنگامیکه شعاع آنها در تماسگاه مشابه هم نباشد
-
conformal contact
تماس همدیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تماس نیمرخ چرخ و لبۀ داخلی تاج ریل در هنگامی که شعاع آنها در تماسگاه تقریباً یکسان باشد
-
call establishment
برقراری تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند مسیردهی و اتصال تماس تلفنی یا انتقال داده متـ . برقراری برخوانی
-
call back
برگردان تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] روالی امنیتی که بهکمک آن کاربر با شمارهگیری به سامانۀ مربوط دسترسی مییابد و خدماتی را درخواست میکند؛ سپس سامانه تماس را قطع میکند و با کاربر با شمارهای ازپیشدرنظرگرفتهشده تماس برقرار میکند متـ . برگردان برخوانی
-
contact wire
سیم تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سیمی از سامانۀ انتقال انرژی بالاسری که نیروی برق قطار را ازطریق اتصال شاخک برقرسان به آن تأمین میکند
-
تماس گرفتن
لغتنامه دهخدا
تماس گرفتن . [ ت َ س س گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ملاقات . مصاحبه . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
call transfer, CT
انتقال تماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] امکانی در سامانۀ ارتباطات تلفنی که کاربر از طریق آن میتواند با گرفتن شناسۀ خاصی تماس ورودی یا خروجی را به خط دیگری انتقال دهد متـ . انتقال برخوانی
-
تماس مردمی
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّصالٌ جَماهيري
-
تماس شخصی
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّصالٌ شَخصي
-
تماس تلفنی
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّصالٌ هاتِفي ، الإتصال الهاتفي
-
تماس گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
اتصال