کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماسگیرنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
consignee
گیرنده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شخص حقیقی یا حقوقی که کالا را در مقصد از شرکت باربری تحویل میگیرد
-
receiver
گیرنده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] افزارهای که دادههای ارسالشده را دریافت و پس از پردازش و بهسازی به کاربر ارائه میکند
-
sensory receptor
گیرندۀ حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پایانۀ عصبی حسیای که به محرکهای مختلف عکسالعمل نشان میدهد
-
intercept receiver
گیرندۀ شنود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] گیرندهای برای شناسایی و ارسال صوت و تصویر با استفاده از نشانکهای الکترومغناطیسی
-
chemoreceptor, chemoceptor
گیرندۀ شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] گیرندهای که با مواد شیمیایی تحریک میشود
-
acoustic receiver
گیرندۀ صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزارهای که دادههای ارسالشده را دریافت و پس از پردازش و بهسازی به کاربر ارائه میکند
-
mechanoreceptor
گیرندۀ مکانیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] گیرندهای که با پیچش یا فشار مکانیکی تحریک میشود
-
recipient parent
والدِ گیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] والدی که از آن در تلاقیهای برگشتی برای افزودن ژنهای مطلوب استفاده میکنند
-
recipient anonymity
گمنامی گیرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی، مهندسی مخابرات] در یک سامانۀ پیام، عدم امکان شناسایی گیرندۀ پیام ازطریق شنود
-
سبقت گیرنده
لغتنامه دهخدا
سبقت گیرنده . [ س ِ ق َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) پیشی گیرنده . آنکه در کارها سبقت گیرد و جلو افتد. سَبّاق . (منتهی الارب ).
-
جفت گیرنده
لغتنامه دهخدا
جفت گیرنده . [ ج ُ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) جفت گیر. جفت جوی . جفت طلب . گشن خواه . به گشنی آمده .
-
پیشی گیرنده
لغتنامه دهخدا
پیشی گیرنده . [رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) که پیشی گیرد: عنون ؛ ستور پیشی گیرنده و پیشاپیش رونده در سیر. (منتهی الارب ).
-
دل گیرنده
لغتنامه دهخدا
دل گیرنده . [ دِ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) گیرنده ٔ دل . دلتنگ کننده : من نمی دانم چیزی دیگر دل گیرنده تر از خوف فراق . (تذکرة الاولیاء عطار). رجوع به دل گرفتن شود.
-
اندازه گیرنده
لغتنامه دهخدا
اندازه گیرنده . [ اَ زَ / زِ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) آنکه اندازه می گیرد. اندازه گیر. مهندس . مهندز؛ اندازه گیرنده در کاریز و بنا و زمین . (منتهی الارب ).
-
انتقال گیرنده
لغتنامه دهخدا
انتقال گیرنده . [ اِ ت ِ رَ دَ/دِ ] (نف مرکب )آنکه چیزی را به وی منتقل میکنند. (ناظم الاطباء).