کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماثل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تماثل
/tamāsol/
معنی
مانند هم شدن؛ مثل یکدیگر شدن دو چیز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تماثل
فرهنگ فارسی معین
(تَ ثُ) [ ع . ] (مص ل .) مانند هم شدن ، ه مچون یکدیگر گردیدن .
-
تماثل
لغتنامه دهخدا
تماثل . [ ت َ ث ُ ] (ع مص ) از بیماری به شدن . (زوزنی ) (آنندراج ). به گشتن بیمار و از بیماری به شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : امید از تماثل و انتعاش برداشت و به آب و هوای غزنه مشتاق گشت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || مانند یک...
-
تماثل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tamāsol مانند هم شدن؛ مثل یکدیگر شدن دو چیز.
-
جستوجو در متن
-
تباین
واژگان مترادف و متضاد
اختلاف، تفاوت، تمایز، توفیر، جدایی، دوگانگی، فرق، مغایرت ≠ تماثل
-
مباینت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختلاف، تباین، تفاوت، تمایز، مغایرت ≠ تماثل ۲. دشمنی، خصومت ۳. تضاد، ضدیت ۴. مخالف بودن، اختلاف داشتن
-
تفاوت
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختلاف، افتراق، امتیاز، تباین، توفیر، فرق، مبانیت، مغایرت ۲. تفاضل ≠ تماثل
-
تمایز
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختلاف، تباینتفاوت، فرق ≠ تماثل ۲. وجه ممیزه، شاخصه ۳. جدا کردن ۴. جدا بودن، تفاوت داشتن
-
تضاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختلاف، تقابل، تناقض، ضدیت، مخالفت، مغایرت، ناسازگاری ≠ تماثل، سازگاری ۲. دشمنی، مخالفت ۳. ضدیکدیگربودن، متضاد بودن، مخالف یکدیگر بودن ≠ سازگار بودن، موافق بودن ۴. ضدیت داشتن
-
متماثل
لغتنامه دهخدا
متماثل . [ م ُ ت َ ث ِ ] (ع ص ) مشابه و مانند همدیگر شونده . (غیاث )(آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). همسرو مانند هم و مثل هم . (ناظم الاطباء). || بیماری که به به شدن نزدیک شود. (آنندراج ). بیمار به شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ...
-
مماثلة
لغتنامه دهخدا
مماثلة. [ م ُ ث َ ل َ ] (ع مص ) مماثلت .مماثلة. مانند و مشابه گردیدن . (از ناظم الاطباء). مانند شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). با کسی یا چیزی مانیدن . (دهار). مانند یکدیگر شدن . (از منتهی الارب ).تماثل . مشابهت . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموا...
-
تشاکل
لغتنامه دهخدا
تشاکل . [ ت َ ک ُ ] (ع مص ) با یکدیگر مانیدن . (زوزنی ). بهم مانیدن . (دهار). مشابه شدن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). بهمدیگر مانند شدن . (آنندراج ) (از متن اللغة). تماثل . (اقرب الموارد) (المنجد). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم ا...
-
تساوی
لغتنامه دهخدا
تساوی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر مانند شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع بمساوات شود.- تساوی ا...
-
تسوی
لغتنامه دهخدا
تسوی . [ ت َ س َ وْ وی وِ ](ع مص ) راست شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برابر شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (از اقرب الموارد). مستوی شدن . (از المنج...
-
تناسب
لغتنامه دهخدا
تناسب . [ ت َ س ُ ] (ع مص ) همدیگر پیوند شدن . (آنندراج ).با یکدیگر پیوند شدن . (ناظم الاطباء). باهم مناسبت داشتن . (غیاث اللغات ). باهم نسبت داشتن . نسبت یافتن با یکدیگر. خویش هم بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || تشا کل و تماثل . (اقرب الموارد). || وجو...