کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تماته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تماته
لغتنامه دهخدا
تماته . [ ت َ ت ُه ْ ] (ع مص ) دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تباعد. (اقرب الموارد). || تغافل . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
تمات
لغتنامه دهخدا
تمات . [ ت ُ ] (اِ) گوجه فرنگی . تَماتَه . رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 238 و گوجه فرنگی شود.
-
خاتماته
واژهنامه آزاد
املت یا تخم مرغ گوجه. خا یعنی تخم مرغ و تماته به معنی گوجه است.
-
گوجه فرنگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی؟. مٲخوذ از فرانسوی. فارسی] (زیستشناسی) go[w]jefarangi ۱. میوهای آبدار با پوست نازک سرخرنگ و تخمهای ریز که خام و پختۀ آن خورده میشود و دارای ویتامین C میباشد.۲. بوتۀ این گیاه که شاخههای بلند و برگهای بریده دارد؛ تمات؛ تماته.
-
بادنجان فرنگی
لغتنامه دهخدا
بادنجان فرنگی . [ دَ / دِ ف َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از پاگوشتی است که بعد از کشف آمریکا پیدا شده و نام دیگرش تماته است . (فرهنگ نظام ). گوجه فرنگی . تمات . طماطم .
-
دور شدن
لغتنامه دهخدا
دورشدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فاصله دار شدن چیز. (ناظم الاطباء). فاصله گرفتن . نأث . منأث . مماتنة. تنطنط. سنج . زوال . زوح . سلخ . سحن . سحر. شط. شطوط. شطف . شطوف . شحط. شحوط. مشحط. طلب . عزلة. اجلاء. انجلاء. تجلی . مهایطة. هیاط. اتنان . ازولال ....