کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمائم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تمائم
/tamā'em/
معنی
= تمیمه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تمائم
لغتنامه دهخدا
تمائم . [ ت َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ تمیمة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمیمة شود. || و اماطة التمائم ؛ کنایة عن الکبر. (اقرب الموارد).
-
تمائم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ تَمیمَة] [قدیمی] tamā'em = تمیمه
-
جستوجو در متن
-
تمایم
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . تمائم ] (اِ.) جِ تمیمه .
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ثقفی . او راست : کتاب تمائم .
-
فریقوبیوس
لغتنامه دهخدا
فریقوبیوس . [ ف َ ] (اِخ ) او را کتابی است در اسماء و حفظه و تمائم و عوذ از حروف شمس و قمر و نجوم خمسه و اسماء فلاسفه و کتابی دیگر نیز دارد. (از ابن الندیم ).
-
ابن عبدالظاهر
لغتنامه دهخدا
ابن عبدالظاهر. [ اِ ن ُ ع َ دِظْ ظا هَِ ] (اِخ ) محیی الدین ابوالفضل عبداﷲبن رشیدبن ابومحمد عبدالظاهربن نشوان . کاتب ملک ظاهر بیبروس و منصور قلاون و اشرف خلیل ، از ممالیک بحری بود. مولد او در 620 هَ .ق .و وفات به 692 بوده است . از کتب اوست : الروضة ا...
-
تمیمة
لغتنامه دهخدا
تمیمة. [ ت َ م َ ] (ع اِ) تعویذ ومهره ٔ پیسه که در رشته کرده در گردن اندازند برای دفع چشم بد. ج ، تمیم ، تمائم . و فی الحدیث : من علق تمیمة فلا اتم اﷲ له و اما المعاذات اذا کتب فیها القرآن و اسمأاﷲتعالی فلابأس بها. (منتهی الارب ). به معنی تعویذ و م...
-
جارة
لغتنامه دهخدا
جارة. [ جارْ رَ ] (ع ص ، اِ) جردهنده . کسره دهنده . || راه بسوی آب . || شتری که به مهار کشیده شود. فاعلةبمعنی مفعولة مثل راضیة و دافق بمعنی مرضیة و مدفوق . و فی الحدیث : لا صدقةَ فی الابل الجارة و هی رکائب القوم لان الصدقة فی السوائم . (منتهی الارب )...