کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلکا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلکا
معنی
قيري , قيراندود , درنگ , درنگ کردن , تاخير کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلکا
لغتنامه دهخدا
تلکا. [ ت ِ ل ِ ] (اِ) نامی است که در زیارت به گلابی دهند. (جنگل شناسی کریم ساعی ج 1 ص 238). رجوع به امرود و گلابی شود.
-
تلکا
دیکشنری عربی به فارسی
قيري , قيراندود , درنگ , درنگ کردن , تاخير کردن
-
تلکا
واژهنامه آزاد
در زبان تبری به گلابی جنگلی گفته می شود
-
جستوجو در متن
-
قیری
دیکشنری فارسی به عربی
تلکا
-
قیراندود
دیکشنری فارسی به عربی
تلکا
-
درنگ کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تباطا , تريث , تلکا , دع
-
درنگ
دیکشنری فارسی به عربی
تردد , تلکا , توقف , مهلة
-
تاخیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اعق , تباطا , تريث , تلکا
-
تلکو
لغتنامه دهخدا
تلکو. [ ت ِ ل ِ ک ُ ] (اِ) نامی است که در کتول به گلابی دهند. (از جنگل شناسی کریم ساعی ج 2 ص 238). قسمی از درخت امرود . (ناظم الاطباء). رجوع به تلکا شود.
-
تولیکا
لغتنامه دهخدا
تولیکا. (اِ) تِلکا. تَلکو. تولک . نامهائی است که در گرگان و نور به امرود میدهند و در منجیل و کلاردشت و درفک امرود و ارموت می نامند و آنچه در جنگلهاست قسم پیروس کرداتا است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به جنگل شناسی ساعی ص 338 و امرود و گااوبا شود...