کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلوتلو خوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلوتلو خوردن
دیکشنری
bumble, dodder, falter, reel, stagger, swag, teeter, totter, vacillate, wobble, roll
-
جستوجوی دقیق
-
تلوتلو خوردن
لغتنامه دهخدا
تلوتلو خوردن . [ ت ِ ل َ / لُو ت ِ لُو خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) ناویدن چیز آونگان . جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. از سویی به سویی شدن و بازآمدن چیزی آویخته . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || حرکتی که مست طافح کند که گاهی بسویی و گاهی بسوی دیگر ...
-
تلوتلو خوردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارتعش , تارجح , ترنح , تمايل
-
تلوتلو خوردن
لهجه و گویش تهرانی
این سو و آنسو رفتن
-
جستوجو در متن
-
لمبر خوردن
واژهنامه آزاد
تلوتلو خوردن
-
هتره خوردن
واژهنامه آزاد
(خراسانی) تلوتلو خوردن، ناویدن.
-
خوردن
لغتنامه دهخدا
خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص ) از گلو فرودادن و بلعیدن غذا و طعام و جز آن . (ناظم الاطباء). اوباریدن . بلع کردن . اکل . تناول . جاویدن چیزی جامد. (یادداشت مؤلف ). جویدن . خائیدن . (ناظم الاطباء) : تلخی و شیرینیش آمیخته ست کس نخورد نوش و شکر بآپیو...
-
swagging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیدن، تاب دادن، بنوسان دراوردن، تاب خوردن، تلوتلو خوردن
-
swagged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لگد زدن، تاب دادن، بنوسان دراوردن، تاب خوردن، تلوتلو خوردن
-
swag
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوله پشتی، گودال، تاب دادن، بنوسان دراوردن، تاب خوردن، تلوتلو خوردن
-
ارتعش
دیکشنری عربی به فارسی
کتان صحرايي , لرزيدن , تلوتلو خوردن
-
پیل پیلی خوردن
فرهنگ فارسی معین
(خُ دَ) (مص ل .) تلوتلو خوردن در راه رفتن ، به چپ و راست مایل شدن .
-
swags
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوجس، کوله پشتی، گودال، تاب دادن، بنوسان دراوردن، تاب خوردن، تلوتلو خوردن
-
پَلاّپَل رفتن
لهجه و گویش بختیاری
pallâ-pal raftan تِلوتِلو خوردن، تعادل خود را از دست دادن.
-
sashayed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sashayed، اردک وار راه رفتن، تلوتلو خوردن و راه رفتن