کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تله کشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تله موش
لغتنامه دهخدا
تله موش . [ ت َ ل َ / ل ِ ] (اِ مرکب ) آلتی برای گرفتار کردن موش . تله که برای گرفتن موش بکار برند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به تله شود.
-
تله ویزیون
لغتنامه دهخدا
تله ویزیون . [ ت ِ ل ِ یُن ْ] (فرانسوی ، اِ) تلویزیون . رجوع به تلویزیون شود.
-
تله بست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] talebast ۱. چوبهای افقی و عمودی که پیش از ساختن دیوار بر پا میکنند و بعد میان آنها را با آجر تیغه میکشند؛ چوببست؛ چوببندی.۲. چوببستی که کارگران ساختمانی در بیرون یا درون ساختمان برپا میکنند که روی آن بایستند و کار بکنند.
-
تله پاتی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télépathie] (روانشناسی) telepāti نوعی ارتباط فکری میان دو نفر از راه دور و القای مطلبی از راه دور از طرف کسی برای کس دیگر.
-
تله تایپ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [انگلیسی: teletype] (برق) teletāyp نوعی ماشین تحریر برای مخابرۀ پیامها از راه دور.
-
تله فتوگرافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: téléphotographie] telefotog[e]rāfi طریقۀ فرستادن عکس از مسافتهای دور بهوسیلۀ امواج رادیویی؛ امواج الکتریکی.
-
تله متر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: télémètre] telemetr ابزاری برای اندازهگیری کمیتهایی چون دما، رطوبت، فشار، و انتقال نتیجۀ آن از راه دور؛ دورسنج.
-
تله تایپ
دیکشنری فارسی به عربی
مبرقة کاتبة
-
برف تَلَه
لهجه و گویش بختیاری
barf-tala برفِ در حالِ آب شدن. نیز tella .
-
اِشگَم تِلَّه
لهجه و گویش بختیاری
ešgam-tella کار کردن فقط در ازاى غذا.
-
بادُم تَلَه
لهجه و گویش بختیاری
bâdom ta:la بادام تلخه.
-
تَلَه اِسبیدَه
لهجه و گویش بختیاری
tala esbida دوغاب آرد و نمک که به گاو تازهزا دهند.
-
تِلَّه دادَن
لهجه و گویش بختیاری
tella dâdan شکم دادن دیوار یا سقف.
-
تَلَه سُرَه
لهجه و گویش بختیاری
tala-so:ra تله سرخه، نوعى غذا که با آرد سرخ کرده تهیه کنند.
-
تَلَه مُشگ
لهجه و گویش بختیاری
tala-mošg تله موش.