کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلنگر زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلنگر زدن
لغتنامه دهخدا
تلنگر زدن . [ ت َ / ت ِ ل َگ ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) نوک انگشت میانه را به نوک انگشت بزرگ فشردن و بر چیزی زدن . رجوع به تلنگر شود.
-
تلنگر زدن
دیکشنری فارسی به عربی
نقرة
-
واژههای مشابه
-
پف تلنگر
فرهنگ فارسی معین
(پُ تِ لِ گَ) (اِمر.) نان از شب مانده که بار دیگر بر سر آتش نهاده و نرم کنند.
-
relapse trigger
تلنگر بازگشت، بازگشتآور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← تسریعکنندۀ بازگشت
-
جستوجو در متن
-
flipping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گول زدن، از خود بیخود شدن، تلنگر زدن
-
tumblification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلنگر زدن
-
fillip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، تلنگر، انگیزش، وسیله تحریک، چیز بیهوده، تلنگر زدن، تحریک کردن
-
flips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flips، تلنگر، ضربت سبک وناگهانی، از خود بیخود شدن، تلنگر زدن
-
fillips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالص، تلنگر، انگیزش، وسیله تحریک، چیز بیهوده، تلنگر زدن، تحریک کردن
-
filliped
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریخته گری، تلنگر زدن، تحریک کردن
-
filliping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریخته گری، تلنگر زدن، تحریک کردن
-
درزگیدن
واژهنامه آزاد
ناکهانی کسی را بیدار کردن - ناکهانی تلنگر زدن
-
نقرة
دیکشنری عربی به فارسی
() از خود بيخود شدن , تلنگر , ضربت سبک وناگهاني , تلنگر زدن , گستاخ , جسور , پر رو