کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلنبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلنبه
لغتنامه دهخدا
تلنبه . [ ت ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (اِ) مأخوذ از ترکی ، ابزاری که بدان آب را از پائین می برند. (ناظم الاطباء). تلمبه . رجوع به همین کلمه شود.
-
واژههای مشابه
-
تلنبه چی
لغتنامه دهخدا
تلنبه چی .[ ت ُ لُم ْ ب َ / ب ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) کسی که حریق را بواسطه ٔ آب تلنبه خاموش می کند. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ذراقة
لغتنامه دهخدا
ذراقة. [ ذَرْ را ق َ ] (ع اِ) سرّاقة. آبدزدک . تُلُنبه . زرّاقة. مضخة. آب انداز. رجوع به آبدزدک شود.
-
گو
لغتنامه دهخدا
گو. (فعل امر) امراست از گفتن . بگو. خواه . خواهی . بگذار : ای نگارین ز تو رهیت گسست دلْش را گو به بخس و گو بگذار. آغاجی .بخندید صاحبدل نیکخوی که سهل است از این بیشتر گو بگوی . سعدی (بوستان ).- امثال : چه به من گو چه به در گو چه به خر گو . (امثال و ...
-
ن
لغتنامه دهخدا
ن . (حرف ) حرف بیست و نهم از الفبای فارسی و حرف بیست و پنجم از الفبای عربی (ابتث ) است و در حساب جُمَّل آن را به پنجاه گیرند.نام آن نون و از حروف هوائی است . (برهان ، در کلمه ٔ هفت حرف هوائی ) و از حروف شمسیه و از حروف یرملون و از حروف زلاقه است . (ا...