کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلماء
لغتنامه دهخدا
تلماء. [ ت ِ ل ِم ْ ما ] (ع مص ) برگردیدن گونه ٔ کسی یا گندمگون گشتن او. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تلمی
لغتنامه دهخدا
تلمی . [ ت َ ل َم ْ می ] (ع مص ) برگردیدن گونه ٔ کسی و یا گندمگون گشتن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تلماء شود.
-
تلمو
لغتنامه دهخدا
تلمؤ. [ ت َ ل َم ْ م ُءْ ] (ع مص ) برگزیدن برای خود چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تلماء بما فی الجفنة و التماء به ؛استأثر بِه . (اقرب الموارد). || فراگرفتن زمین چیزی را و برابر شدن بر وی و پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نا...
-
برگردیدن
لغتنامه دهخدا
برگردیدن . [ ب َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بازپس آمدن . واپس آمدن . مراجعت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). برگشتن . (ناظم الاطباء). بازآمدن . بازگشتن . رجعت کردن . عدول کردن : برگردیدن از دین ؛ ارتداد. (یادداشت دهخدا). اِعتتاب . اًقراء. اِقورار. اِلتحاد. اً...